کروبی هم برید

بگذارید آسمان ریسمان نبافیم. راحت حرف بزنیم: «کروبی برید». برای بریدن هم کبرا و سقرا لازم نیست. ایشان گفته است که چون رهبری رئیس جمهوری را تنفیذ کرده بنابر این احمدی نژاد را برسمیت می شناسد. ولی ای کاش این را نمی گفت. ای کاش تنفیذ رهبری را بهانه نمی کرد. ای کاش می گفت «آقا جان خسته شده ام ولم کنید!» ما هم می پذیرفتیم می رفت پی کارش. ولی اینکه درست بعد از اخطار رهبری به خواص چنین موضعی اعلام می شود دوست و دشمن را به این فکر می اندازد که نکند ایشان جا زده است.
اما مسئله سر جا زدن نیست. خیلی ها جا می زنند. اصلا خیلی ها باید جا بزنند. به هر حال مبارزه پیچ و خم های فراوانی دارد. قرار نیست که یک نفر تمام این پیچ و خم ها را طی کند. از این گذشته این جا زدن ها از شخص آقای کروبی دور از انتظار نبود. ایشان در این امور کمی سابقه هم دارند. در دوره ی ششم مجلس در گرماگرم تصویب قانون مطبوعات یعنی همان چهارچوبی که در قانون جمهوری اسلامی معین شده، ناگهان ایشان افسار اسب در حال تاخت را کشیده و «حکم رهبری» را بهانه کرد.
ما نباید انتظار بیشتری از ایشان داشته باشیم. بنظرم تا همین جای کار هم که ایشان جنبش سبز را یاری داده است کاری کرده است کارستان. افشاگری های ایشان در باره ی «تجاوز به زندانیان» چیزی نیست که لکه ی ننگ آن به این زودی ها از دامن این نظام مقدس پاک شود. بقیه ی راه را جنبش بدون ایشان هم می پیماید. اصلا قرار ما این بوده است که جبش قائم به شخص نباشد. قرار نیست که «خمینی» ی دیگری خلق شود.
بله، بحث بر سر بریدن و جا زدن نیست. بالاخره انسان انسان است و تحمل او سقف و اندازه ای دارد. مخصوصا که اهل منبر باشد. امروز توی فیس بوک مطالبی پخش شد که جالب بود.
گفته اند حرفهای دیگران را در سه جا باور نکن : ۱ – بالای منبر ۲- پای منقل ۳ – توی بغل!

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

«لوکه زاهیر» فروزان کردستان!

سبز باشید!

از ترجمه ی «جیگرت را بخورم» تا مارال!