تعجب نکنید. چنین چیزی ممکن است. یا ممکن شده است. یا هم که ممکن شده بود. چطور؟ الان عرض می کنم.
دوستی داشتم که هر وقت از ایران به من در نروژ زنگ می زد مرا از خواب بیدار می کرد. علت اینکار این بود که این آقا بی وقت زنگ می زد. صبح زود! البته تقصیر ایشان نبود. گاها به شوخی اعتراض می کردم که «بابا آخه چرا اینوقت صبح زنگ می زنی؟» می گفت «این من نیستم که زود زنگ می زنم شما هستنید که از وقت عقب تشریف دارید!»
جای خوشحالی بود. بالاخره در دنیا وجود مناسباتی باعث می شد تا ما ایرانی ها از دیگران «جلو» باشیم. حداقل از لحاظ زمان و وقت!
البته این بحث کمی قدیمی است. گویند همین جلو بودن ما بود که ما را به عقب پرتاپ کرد! گویند یکی از دلایل مخالفت روحانیون با شاه و سرانجام سقوط او همین بود. شاه می خواست که «ما جلوتر از دیگر کشورهای غربی باشیم!» اما این به چه طریقی ممکن بود؟ مملکتی که 70 درصد بیسواد داشت و خرافه و جهالت از سرو کول مردم بالا می رفت، چطور ممکن بود جلوتر از دیگران باشند؟
اما متخصین به کمک شاه شتافته او را قانع کردند که تقویم اسلامی ما را عوض کرده و تقویم شاهنشاهی را به جای آن بنشاند. گفتند از آنجایی که تقویم اسلامی ما 600 سال از تقویم میلادی عقب تراست، از لحاظ روانی این تلقین را در ایرانی ها ایجاد می کند که فکر کنند همواره از دنیا 600 سال عقب می باشند! بنابر این تصمیم گرفتند تا به این عقب ماندگی پایان دهند. واقعا چه نابغه هایی داشتیم! درست در عید سال 1355 معادل با سال 1977 میلادی بود. وقتی از خواب برخاستیم تا تحویل سال را به یکدیگر تبریک بگوییم، ناگهان متوجه شدیم که به سال 2535 شاهنشاهی پرتاپ شده ایم. واقعا غرور آمیز بود. خدای من! برای ما ایرانی ها نه تنها 600 سال عقب ماندگی تقویم مان جبران شده بود بلکه حدود 600 سال هم از ینگه ی دنیا پیش افتاده بودیم!
اما این پرتاپ خوب هضم نشد. دو سال بعد یعنی در سال 2537، همین روحانیون به کمک مردم نشان دادند که نه تنها آمارگران شاه اشتباه می کردند و این 600 سال نبود که مردم ایران از دنیا عقب بودند، بلکه عقب ماندگی ما بیشتر از این حرفهاست. و سی سال تحمل بی قید و شرط سیستمی عقب افتاده چون جمهوری اسلامی این را ثابت کرده است.
دوستی داشتم که هر وقت از ایران به من در نروژ زنگ می زد مرا از خواب بیدار می کرد. علت اینکار این بود که این آقا بی وقت زنگ می زد. صبح زود! البته تقصیر ایشان نبود. گاها به شوخی اعتراض می کردم که «بابا آخه چرا اینوقت صبح زنگ می زنی؟» می گفت «این من نیستم که زود زنگ می زنم شما هستنید که از وقت عقب تشریف دارید!»
جای خوشحالی بود. بالاخره در دنیا وجود مناسباتی باعث می شد تا ما ایرانی ها از دیگران «جلو» باشیم. حداقل از لحاظ زمان و وقت!
البته این بحث کمی قدیمی است. گویند همین جلو بودن ما بود که ما را به عقب پرتاپ کرد! گویند یکی از دلایل مخالفت روحانیون با شاه و سرانجام سقوط او همین بود. شاه می خواست که «ما جلوتر از دیگر کشورهای غربی باشیم!» اما این به چه طریقی ممکن بود؟ مملکتی که 70 درصد بیسواد داشت و خرافه و جهالت از سرو کول مردم بالا می رفت، چطور ممکن بود جلوتر از دیگران باشند؟
اما متخصین به کمک شاه شتافته او را قانع کردند که تقویم اسلامی ما را عوض کرده و تقویم شاهنشاهی را به جای آن بنشاند. گفتند از آنجایی که تقویم اسلامی ما 600 سال از تقویم میلادی عقب تراست، از لحاظ روانی این تلقین را در ایرانی ها ایجاد می کند که فکر کنند همواره از دنیا 600 سال عقب می باشند! بنابر این تصمیم گرفتند تا به این عقب ماندگی پایان دهند. واقعا چه نابغه هایی داشتیم! درست در عید سال 1355 معادل با سال 1977 میلادی بود. وقتی از خواب برخاستیم تا تحویل سال را به یکدیگر تبریک بگوییم، ناگهان متوجه شدیم که به سال 2535 شاهنشاهی پرتاپ شده ایم. واقعا غرور آمیز بود. خدای من! برای ما ایرانی ها نه تنها 600 سال عقب ماندگی تقویم مان جبران شده بود بلکه حدود 600 سال هم از ینگه ی دنیا پیش افتاده بودیم!
اما این پرتاپ خوب هضم نشد. دو سال بعد یعنی در سال 2537، همین روحانیون به کمک مردم نشان دادند که نه تنها آمارگران شاه اشتباه می کردند و این 600 سال نبود که مردم ایران از دنیا عقب بودند، بلکه عقب ماندگی ما بیشتر از این حرفهاست. و سی سال تحمل بی قید و شرط سیستمی عقب افتاده چون جمهوری اسلامی این را ثابت کرده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با تشکر از فرستنده ی عکس ... جهت امانت داری باید بگویم که منبع عکس نامشخص است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر