فرهنگ و تربیت «خواندن»!


هنر نزد ما هست و بس
ملت ایران هنوز با فرهنگ کتابخوانی بیگانه است. یعنی هنوز ملت شفاهی است. وضعیت اسفبار کتاب و تیراژ آن مؤید این نکته است.
سه دقیقه، دقت بفرمایید فقط سه دقیقه مطالعه در هفته در کارنامه ملتی است که ادعا دارد فرهنگ جهان مدیون آن است. در واقع به این فرهنگ کتابخوانی نمی گویند. این یک فاجعه فرهنگی است. کتاب نقش مهمی را در زندگی ایرانی ها بازی نمی کند. ایرانی ها هنوز در خانه هایشان فقسه ای، جایی را برای کتاب در نظر نگرفته اند. این در حالی است که تقریبا در تمام خانه های ایرانی ـ حتی مهاجرین ـ «آفتابه» جای مهمی را اشغال کرده است.
تربیت کتابخوانی
سوال این است: در بودجه ی خانواده ایرانی چند درصد برای کتاب و کتابخوانی در نظر گرفته شده است؟ دقت کنید که منظورم از کتاب، کتاب آشپزی روزا منتظمی نیست. چرا که گویا چنین بنظر می آید که بسیاری از ایرانی ها این کتاب را دارند!
کتابخوانی هم مثل بسیاری از پدیده های فرهنگی نوعی تربیت است. یعنی نیاز به تعلیم دارد. عین غذا خوردن با کارت و چنگال! یا یادگیری شنا، اسکی و ... نسل جوان امروز با وجود یکه 70 درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهد، ولی کتابخوان نیست. چرا که این تربیت و فرهنگ باید از خانواده، مدرسه و یا جامعه به او منتقل شود. باید کتابخوانی بعنوان یک نورم ارزشی در جامعه مطرح باشد تا تبدیل به رفتار و سپس عادت شود.
چه باید کرد؟
اولین کار این است که پدر و مادرهای جوان عادت کتابخوانی را در فرزندان خود ایجاد کنند. گاه و بیوقت مخصوصا قبل از خواب ـ اگر شده برای چند دقیقه ـ برای بچه های خود کتاب و یا قصه ای که برای کودکشان جالب است بخوانند. برای بچه های خود کتاب بخرند و نشان دهند که کتاب جایگاه ویژه ای در ارزش های خانوادگی دارد. طریقه تمیز نگه داشتن کتاب را به او یاد بدهند. و نشان دهند که کتاب عنصر مهمی در زندگی است. با فرزندان خود برنامه های ثابتی را برای بازدید از کتابخانه شهر، محل در نظر گرفته و طریقه قرض کردن کتاب از کتابخانه را به او یاد بدهند. نظر او را برای انتخاب کتاب از او بپرسند و آنرا در این انتخاب تاثیر دهند. بدین ترتیب فرهنگ جدیدی را در فرزند خود ایجاد و ترویج کنند. باور کنید این کار از سیر کردن شکم او هم مهمتر است. غافل نباشید!
نروژی ها ملتی با فرهنگ
اما نروژی ها یکی از روزنامه خوان ترین ملت های جهان هستند. از هر چهار نفر سه نفر در روز روزنامه می خوانند. به همین نسبت هم کتابخوان داریم. اجازه دهید سرانگشتی آماری را از فرهنگ این جمعیت چهار و نیم میلیونی خدمت تان ارائه می دهم که بفهمید فرهنگ یعنی چه؟
ـ از هر سه نفر، دو نفر در نروژ از اینترنت استفاده می کنند.
ـ روزانه تقریبا نصف جمعیت کشور به سی دی، نوار ضبط و صوت، صفحه گرامافون، و ام ـ پ 3 گوش می دهند.
ـ روزانه 11 در صد از جمعیت ویدئو، دی وی دی می بینند.
ـ در سال 2007 تقریبا 11 میلیون نفر در سینما به تماشای فیلم پرداخته اند.
ـ بالای 10 میلیون نفر از موزه های کشور بازدید کرده اند.
ـ یک میلیون و هشتصد هزار نفر به تئاتر رفته اند.
ـ سالیانه هر نروژی حداقل 5 کتاب را از کتابخانه قرض می کند تا بخواند. این رقم سوای ارقام کتاب خرهاست.
اجازه دهید اینرا هم عرض کنم که نروژی ها یکی از مهمترین گردشگران دنیا هستند. و این فرهنگ هم به بقیه ی فرهنگ ها اضافه شود.
روزنامه های نروژی
اولین روزنامه نروژی حدود 250 سال پیش در سال 1763 چاپ شد. (Norske Intelligenz-Seddeler )این روزنامه فرم ابتدایی و ساده ای داشت. به عبارتی خبرنامه بود. روزنامه ها از همان اول یکی از منابع مهم اطلاع رسانی از دنیای اطراف بودند و این امکان را برای مردم فراهم می ساختند تا از آنچه در جامعه رخ می داد مطلع شوند. به این ترتیب می توان از آن به عنوان یکی از ارکان دمکراسی نام برد. که به فرهنگ دمکراسی و رشد و بسط آن کمک می کردند.
در نروژ سه نوع روزنامه داریم: روزنامه ی محلیLokalaviser، روزنامه های منطقه ای یا regionaviser و روزنامه های کشوریRiksaviser .
روزنامه های محلی و منطقه ای اخبار مربوط به محل و منطقه را نشر می کند و خواننده های آنها اهل محل هایی هستند که در آن منطقه زندگی می کنند. روزنامه های کشوری مسائل مربوط به کل کشور را انعکاس می دهند. روزنامه ها در اینجا هم به صورت کاغذ و هم به صورت اینترنتی نشر می یابند.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

«لوکه زاهیر» فروزان کردستان!

سبز باشید!

از ترجمه ی «جیگرت را بخورم» تا مارال!