اگر عربها خاتمی و موسوی داشتند به نتیجه می رسیدند؟
گویندخواستن، توانستن است. اما من می گویم «نخواستن، نتوانستن است». این نخواستن باعث شد تا طی یک سال اعتراضات خیابانی، و با وجود حمایت گسترده ی جهانی، ما مردم ایران به هیچ جا نرسیم. در حالیکه یک ماه اعتراضات مردم تونس نتیجه داد. خیلی ها آسمان و ریسمان می بافند که سرکوب رژیم را عامل شکست معرفی کنند، ولی باید قبول کنیم که فقط «دیکتاتوری» عامل شکست ما نبوده و نیست. ما نخواستیم. ما علیرغم همه ی ادعاها «نخواستیم.» به عبارتی رهبران جنبش نخواستند. همین! به خاطر همین هم نتوانستیم. ما در جنبش اعتراضی از شعارهایی استفاده کردیم که 32 سال پیش همین سرطان جمهوری اسلامی را به ما تحمیل کرد. این شعارهای تاریخ مصرف گذشته نمی تواند هیچ سنخیتی با اهداف دمکراسی خواهی ما داشته باشد. آخر مگر می شود با برپا کردن دسته جات زنجیر زنی، هیئت های عزاداری به مبارزه با فرهنگ عزا رفت؟ من چند سال پیش در مقاله ای ( در اینجا ) به این امر اعتراض کردم. نوشتم: «... بعد از تجربه صد سال مبارزه برای دمکراسی و دست نیابی به آن، باید گفت هنر واقعی نیروهای پیشرو را نه در برانگیختن و استفاده ی ابزاری از شور و عواطف مذهبی بلکه در بک