
روز اول ماه مه تقریبا برای من تبدیل به سنتی شده است تا هر سال آن را به ترتیبی برگزار کنم. این سنت از اوان جوانی بر جای مانده است. موقعی که اول ماه مه واقعا حال و هوای دیگری داشت. اگر غلو نکنم این روز هنوز هم برای من حال و هوایی دیگر دارد. هنوز این روز برایم برگزارکردنی است. هنوز از این روز بوی مبارزه به مشام می رسد. بوی شعار نویسی! هنوز این روز برایم یاد آور خاطره های آن روزهای اعتراض است. روزهای کتک خوردن ها، دستگیر شدنها ... اما در اینجا ... چه راحت و آسوده این روز برگزار می شود. چه ابهت و منزلتی دارد این روز!
امروز اسلو مملو از جمعیت بود. جمعیتی که برای گرامیداشت اول ماه مه جمع شده بودند. هوا بارانی بود و سرد. ولی با این همه شرکت مردم چشمگیر بود. رنگ قرمز بیشتر از هر زمان دیگر به چشم می خورد. گروه ها با پرجم ها و رهبران احزاب همه با کراوات های قرمز در میدان Youngstorget به چشم می خوردند. LO تشکیلات بزرگ کارگران و شاغلان، مسئول برگزار کننده ی برنامه ی امروز بود.
بهتر است این را بگویم که «گرامیداشت اول ماه مه» در نروژ و یا کشورهای غربی با کشورهایی مثل کشور ما فرق زیادی دارد. هنوز ما فاصله ی زیادی با آنچه که اینها قرار دارند، داریم. در اینجا به روز اول ماه مه می گویندFestdag یعی روز جشن. به عبارتی اینها روز اول ماه مه را جشن می گیرند نه گرامیداشت! روز اول ماه مه تعطیل رسمی است و برای خود شناسنامه دارد. در حالیکه برای ما ـ در ایران ـ هنوز اول ماه مه یک روز آرمانی است. روزی است که برگزاری آن هنوز متحقق نشده است. هنوز این روز، روز دستگیری است. هنوز روز ترس است. ترس از عواقب شرکت در روزی که بوی غیر جمهوری اسلامی، بوی غیر خودی می دهد.
با همه من شما را دعوت به دیدن عکس هایی می کنم که امروز از شرکت کننده ها گرفتم:






























هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر