پست‌ها

نمایش پست‌ها از فوریه, ۲۰۰۹

Ana dili günü Osloda ana dilində konsert ilə keçdi

تصویر
Bə'zən qürbətdə bir kiçik kültürəl hərəkət minlərcə siyasi yazıdan da daha artıq tə'sir buraxır. Musiqi fə'aliyyətləri o cümlədəndir. Bu günlər Norveçdə azlıqların musiqi işi ilə uğraşmaq o qədərdə qolay deyil. Xüsusi ilə Azərbaycan musiqisi. Mən illərdir ki həm siyasi və həm sənət o cümlədən musiqi sahəsində fəaliyyət göstərirəm. Azərbaycan musiqisi mənim həyatımın bir bölümüdür. Buna görə etiraf etməliyəm ki bu işin çətinliyi siyasi işlərdən on qat çoxdur. Qoyun belə deyək ki bu işə qatılmaq həm cəsarət tələb edir, həm hünər və həmdə pul! Necə? İndi deyəcəyəm. Buna görə cəsarət ki sənətçi özünü azdan çoxdan dünyanın bu gün ki səviyyəsində gedən sənət ilə göstərməlidir. Buna görə hünər ki həmin sənətçi Azərbaycan musiqisinə həvəs və maraqı olanları bir yerə toplayıb onlara konsert verməlidir. Və buna görə pul ki bu işlər pulsuz olmaz. Savalan Azərbaycan musiqi qrupu bu gün Norveçdə istər istəməz həmin vəzifəni boynuna almış. Artist Təbrizli Məmmədrzanın təşəbbüsü ilə Nor

تفاوت کارهای فرهنگی و سیاسی در غربت

تصویر
در خارج از کشور کار فرهنگی ـ هنری کردن (موسیقی، تئاتر، فیلم و ... ) بسیار دشوارتر از کار سیاسی است. و در این میان«کار موسیقی» دشوارترین آن است. این را به این دلیل می گویم که خود سالها تجربه کار در هر دو حوزه را دارم. برای اینکه بدون دلیل حرف نزده باشم چند دلیل ساده می آورم: ـ کار سیاسی در خارج از کشور آزاد است. شما می توانید با هر ذوق و سلیقه ای دست به این کار بزنید. در حالیکه کار فرهنگی و هنری احتیاج به بستر و زمینه ای خاص دارد که صرف آزاد بودن نمی توان به آن همت گماشت. ـ کار سیاسی در اینجا بیشتر حوزه ی نوشتن و حرف زدن را در بر می گیرد. هر کس پر حرارت تر بود، بهتر دیگران را فحش داد و خلاصه دشمن بیشتری داشت اعتبار بیشتری دارد. در حالیکه کار فرهنگی ـ هنری بیشتر با حوزه ی عمل سرو کار دارد و کاری به ادعا ندارد. ـ کسانی که کار فرهنگی ـ هنری می کنند حتما باید یک استعداد و ذوقی یا به عبارتی یک هنری را دارا باشند. حداقل باید خوش اخلاق باشند و با مخاطبان رابطه ی نزدیکی برقرار کنند، در حالیکه اکثر سیاسی کاران از این امر ـ یعنی اخلاق و هنر ـ معاف هستند. ـ کار فرهنگی ـ هنری باید دارای شناسنامه با

پدرهای دیجیتالی ما!!

تصویر
جالبه نه؟ چندی پیش «میرزا هوکُن»Amirza Håkon برایم توی «فیس بوک» Facebook مساژی ـ پیامکی ـ گذاشته بود و گله می کرد. (البته شرح مفصل از جناب آمیرزای هو کُن که همشهری خود من است، باشد طلبتان تا بعد.) آنچه که مرا به تعجب و تحسین و کمی هم خنده انداخته بود اینکه میرزا هوکون خودمون هم شده بود«فیس بوکی!» گفتم: ماشالله آمیرزا ... ترقی کردی! می بینم که عکس جوونی هاتم گذاشتی تو فیس بوک! نگو دق و دلی یه آمیرزا هم از همین بود. گفت:Sia mente ebeto. گفتم یعنی چی؟ گفت: به اسپانیایی یعنی قضیه همینه که می گی. می گفت اون قدیما ـ حالا نه اون قدیم مدیما چون آمیرزا همچی پیرم نیست ـ وقتی می خواستیم چیزی یاد بگیریم پدر مثل شیر بالای سرمون واستاده بود و به همون یاد می داد. اما الان بچه ها شدند پدر ما! گفتم چطورمگه آمیرزا! اخمی کرد و گفت: آمیرزا... هوکُنHåkon! ـ بله جناب Håkon گفت: روزگاری شده که حالا باید همه چیزمون را از بچه ها یاد بگیریم. مثلا همین فیس بوک! آمیرزا ادامه داد که توی ایران کلاس کامپیوتر رفته بود. بیا و برویی داشت که نگو. گفت که فقط شش ماه زحمت کشید تا برنامه ی M.S. Dose رو یاد بگیره . ولی ب

Azərbaycan musiqi konserti Osloda

تصویر
İnternational music network Samspill 2009 19 fevralda Savalan qrupu üçün möhtəşəm konsert düzənləmiş. Bu programda Cənubi Azərbaycan sənətkarı Təbrizli Məmməd Rza rəhbərlik edən Savalan qrupu çıxış edəcək. Ölkədən xaricdə yaşayan Təbrizli Məmməd Rza illərdir ki Azərbaycan musiqisinin inkişaf və yayılmasına fəaliyyət göstərir. Nəhayət fevralın 19 unda bu çalışmalar şirin bir nəticəyə varacaqdır.Savalanda iştirak edirlər: Vokalist: Təbrizli Məmmədrza Rza Tar: Elşad Piano: Rəsul Kamança: Məsud Qarmon: Muxtar Gitar: Fredi Latin Amerikalı gutarist Fredi deyir ki " Mən Savalan qrupunda iştirak etməm üçün sevinirəm".Artıq məlumat üçün aşağıdaki telefon nümrəyə zəng edə bilərsiniz: 22825190 Mar 91839239 Dominick Yaxud da aşağıdaki mail adresinə müraciət edin : http://samspillweb.no/content/world-beats-savalan

شاخصه های غربی و عدم جوابگویی پدیده ی مردسالاری!

تصویر
زندگی در غرب شاخصه هایی دارد که «یک مهاجر» باید آنرا بشناسد. همچون کسی که می خواهد در آبی عمیق شنا کند. واقعیت این است که بسیاری از «روابط ایلی مهاجر» که یادگار جامعه سنتی اوست و شاید روزگاری او را به افتخارات و قدرت ـ البته خانوادگی نه بیشتر ـ سفر می داد امروز دیگر بکار او نمی آید. بنابر این ضرورت دارد تا مهاجر قوانین جدید را بیاموزد. یکی از مسائل پیش روی مهاجر شکل خانواده و چگونگی حفظ بافت آن در جامعه ی مدرن است. در جوامع شرقی به دلیل عقب مانده گی اقتصادی هنوز «دغدغه نان» یکی از اصلی ترین مشغولیات فکری انسانهاست. بنابر این کسی که «نان آور» خانواده است و «شکم زن و بچه را سیر» می کند از امتیازات ویژه ای در خانواده برخوردار است. او رئیس خانه است و سرنوشت دیگران در دست اوست و بقیه ی داستان... اما جامعه ی مدرن تکالیف متفاوتی را پیش روی مهاجر گذاشته است. اقتصاد جامعه اقتصاد خانواده را تحت الشعاع قرار داده است. «نان آوری تک نفره » نمی تواند جوابگو باشد. در نتیجه یا باید زن خانه هم با مرد در اقتصاد خانواده شریک باشد، یا اینکه باید او جورهمسر را کشیده و جای خالی او را در این اقتصاد پرتنش پر ک

آخیر نیدءییم بجز ضرر جانء برار (شعر گیلکی)

سرمایء بنیمی پوشتء سر، جانء برار گرماجی نیدءیم ایپچی ثمر جانء برار عمری اَمی عمراَ بناییم حالء وسین بیخود بوشویی پوچ و هدر جانء برار دیروزاَ دورون غرق اَ بوبوستیم کی بایی ایمروزَ دینم چی بی نظر جانء برار فرسوده بوبوستیم فِگیریم سود جهان آخیر نیدء ییم بجز ضرر جانء برار ظولمت اَمراَ فائیقه بوستء نانئمهء سوسو نزئنهء صوبح و سحر جانء برار صد طعنه خوریم لوقمهءیهء نانء عوضی تا کی بوخوریم توپ و تشر جانء برار؟ دونیا تره من گپ دارءمه گوفتنه ره راضی بوبو تو هَه موختصر جانء برار «موختار» نوکون گلایئه ارزش نداره فردا دینی تی حرفء اثر جان برار زادگاه ـ 1365

مهاجرین ایرانی و پارادوکسی به نام «روز ملی»

تصویر
آیا می دانستید که بسیاری از کشورهای جهان، حتی عقب افتاده ترین آنها هم روزی از روزهای سال را به عنوان «روز ملی» خود شناخته، به آن افتخار می کنند و در گرامیداشت آن تلاش می کنند؟ آیا می دانستید که روز ملی این افراد تجلی هویت سرزمین، کشور و فرهنگ آنهاست و از این جهت بدان اهمیت می دهند. این در حالی است که ایرانیان اما هنوز هم روزی به عنوان «روز ملی» ندارند! به عبارتی روز ملی حکومتی را به رسمیت نشناخته و روی روز ملی مورد نظر خود نیز هنوز به توافق نهایی نرسیده اند! اما فقط این نیست. ایرانی های مهاجر حاضر نیستند پرچم جمهوری اسلامی را نماد کشور خود دانسته و از خواندن «سرود ملی» اکراه دارند. باور کنید این معضل باعث سرشکستگی نسل جدید ماست که در محیط غیر ایرانی رشد و نمو می کند. بچه های ما در مدارس با افراد زیادی در تماس هستند. آنها در مورد فرهنگ و مرسوماتشان مورد پرسش قرار می گیرند. ممعمول است روی دیوار کلاسی که بچه های مهاجردرس می خوانند، پرچمک های کشورهایشان نصب باشد. همچنین روز ملی آن کشورها را در پلاکادهایی قید کرده، در معرض دید دیگران قرار می دهند. اما همیشه پرچم ایرانی ها از نظر غایب است. و