سایه ای که هرگز طلوع نکرد



او فقط یه سایه بود دوست من!
سایه ای که آفتابگون شد،

اما هرگز طلوع نکرد.
باید این رو می فهمیدم
منتها بعد از بیداری یه خواب عمیق عاشقانه...

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

«لوکه زاهیر» فروزان کردستان!

سبز باشید!

از ترجمه ی «جیگرت را بخورم» تا مارال!