خبر:
هفته ی گذشته (Landsorganisasjonen i Norge(LO یکی از قدرتمندترین تشکل های کارگران و کارکنان (شاغلین) نروژ، تشکیلات مقابل خود NHO که تشکلی است وابسته به سهامداران و سرمایه گذاران تهدید به اعتصاب کرد. اما بعد از دو هفته بحث و نشست و بالاخره پا درمیانی دولت، توافقاتی به عمل آمد که مطابق با بخش مهمی از خواسته های LO بود.
هفته ی گذشته (Landsorganisasjonen i Norge(LO یکی از قدرتمندترین تشکل های کارگران و کارکنان (شاغلین) نروژ، تشکیلات مقابل خود NHO که تشکلی است وابسته به سهامداران و سرمایه گذاران تهدید به اعتصاب کرد. اما بعد از دو هفته بحث و نشست و بالاخره پا درمیانی دولت، توافقاتی به عمل آمد که مطابق با بخش مهمی از خواسته های LO بود.
بر اساس توافقات صورت گرفته دو کرون در هر ساعت به حقوق کاری اعضای LO اضافه می شود. همچنین شاغلین که سقف حقوق سالیانه شان کمتر از 283.500 کرون می باشد علاوه بر مبلغ فوق، سه کرون در هر ساعت نیز اضافه دریافت خواهند کرد. یکی دیگر از توافقات این دو، پایین آوردن سن بازنشستگی است. AFP- ordningen قانونی است که به شاغلین این امکان را می دهد که خود را در سن 62 سالگی بازنشست کرده و از مزایای بازنشتگی برخوردار شوند. با توجه به اینکه عدم موافقت NHO با این درخواست، یکی از اختلافات و عامل اعتصابات احتمالی بوده و در صورت اعتصاب زیان های ناشی از آن دامن دولت را نیز می گرفت، لذا خود دولت پادرمیانی کرده و تضمین می نماید تا اختلاف مبلغ موجود ( که میلیاردی است) از ناحیه قانون AFP پرداخت شود.
نروژ سرزمین تشکل ها
اگر بخواهیم از جامعه ی نروژ تعریف دقیق تری ارائه دهیم باید آنرا «جامعه ی تشکل ها» بنامیم. گر چه مشکل است که آمار و ارقام دقیقی دراین زمینه ارائه داد ولی آنچه که مسلم است اینکه حدود 2500 تا 3000 ارگان، سازمان و تشکل های مختلف، جمعیتی در حدود 15 تا 20 میلیون اعضای خود را در برگرفته اند. با توجه به جمعیت چهار و نیم میلیونی این کشور چنین باید استنتاج کرد که هر یک نفر خود را تقریبا در چهار تشکل یا سازمانهای دولتی و غیر دولتی مختلف متشکل کرده است. این آمار سازمانهای محلی و کلوپ ها و باشگاههای ورزشی را در بر نمی گیرد. بنابر این باید گفت چیزی حدود 80% از افراد بزرگسال عضو یک یا چند تشکل هستند. «اتحادیه ورزشی نروژ» Norges Idrettsforbund یکی از بزرگترین تشکل های کشور است. در سال 1997 این سازمان 1.202.710 نفر بالای 17 سال عضو داشته است.
سازمان ها و تشکل ها نفوذ خود را در بسیاری از زمینه های اجتماعی گسترانده اند. تشکل های دیگری نیزهستند که در خصوص مسائل مذهبی، اجتماعی و انسانی کار می کنند و اعضای آنها بطور داوطلبانه در این سازمانها عضو شده، حق عضویت می پردازند. عضو اینگونه تشکل ها بودن به معنای این است که فرد اوقات آزاد و فراغت خود را بطور داوطلبانه در تشکیلات خود صرف می کند.
اگر بخواهیم از جامعه ی نروژ تعریف دقیق تری ارائه دهیم باید آنرا «جامعه ی تشکل ها» بنامیم. گر چه مشکل است که آمار و ارقام دقیقی دراین زمینه ارائه داد ولی آنچه که مسلم است اینکه حدود 2500 تا 3000 ارگان، سازمان و تشکل های مختلف، جمعیتی در حدود 15 تا 20 میلیون اعضای خود را در برگرفته اند. با توجه به جمعیت چهار و نیم میلیونی این کشور چنین باید استنتاج کرد که هر یک نفر خود را تقریبا در چهار تشکل یا سازمانهای دولتی و غیر دولتی مختلف متشکل کرده است. این آمار سازمانهای محلی و کلوپ ها و باشگاههای ورزشی را در بر نمی گیرد. بنابر این باید گفت چیزی حدود 80% از افراد بزرگسال عضو یک یا چند تشکل هستند. «اتحادیه ورزشی نروژ» Norges Idrettsforbund یکی از بزرگترین تشکل های کشور است. در سال 1997 این سازمان 1.202.710 نفر بالای 17 سال عضو داشته است.
سازمان ها و تشکل ها نفوذ خود را در بسیاری از زمینه های اجتماعی گسترانده اند. تشکل های دیگری نیزهستند که در خصوص مسائل مذهبی، اجتماعی و انسانی کار می کنند و اعضای آنها بطور داوطلبانه در این سازمانها عضو شده، حق عضویت می پردازند. عضو اینگونه تشکل ها بودن به معنای این است که فرد اوقات آزاد و فراغت خود را بطور داوطلبانه در تشکیلات خود صرف می کند.
عدم مشارکت ایرانی ها در تشکل ها
چندی پیش گزارشی در مطبوعات نروژ نشان می داد که «مهاجرین» تمایلی برای عضویت در تشکل ها و ارگانهای رسمی و غیر رسمی کشور ندارند. بر اساس این گزارش علیرغم تلاش دست اندکاران، هنوز هیچ گروه مهاجری در نروژی قادر نشده است که یک حزب سیاسی مستقل تشکیل دهد، یا در احزاب موجود تاثیرات سازمان یافته ای داشته باشد.
چندی پیش گزارشی در مطبوعات نروژ نشان می داد که «مهاجرین» تمایلی برای عضویت در تشکل ها و ارگانهای رسمی و غیر رسمی کشور ندارند. بر اساس این گزارش علیرغم تلاش دست اندکاران، هنوز هیچ گروه مهاجری در نروژی قادر نشده است که یک حزب سیاسی مستقل تشکیل دهد، یا در احزاب موجود تاثیرات سازمان یافته ای داشته باشد.
ایرانی ها که در بسیاری از زمینه ها از دیگر مهاجرین جلوتر هستند، در این زمینه فرسخ ها دورتر از دیگران قرار دارند. می توان گفت که میزان مشارکت ایرانی ها در احزاب سیاسی و ارگانها و تشکل ها تقریبا نزدیک به صفر است. در حال حاضر تنها یک نروژی ـ ایرانی شناخته شده است که در یکی از دست راست ترین احزاب نروژ مقام بالایی دارد. در علت یابی این معضل می توان به پیشینه فکری ایرانیان از تشکل و تشکل یابی نگاه کرد. هنوز ایرانی ها یاد نگرفته اند که مسائل خود را از طریق آراء جمعی پیش برند. متاسفانه تشکل های صنفی ـ فرهنگی ایرانیان هم در مواردی قادر نبوده است به عنوان یک تشکل تاثیر گذار بوده و جمعیت قابل توجه ای را حتی اگر شده برای برگزاری مراسم ها و آئین های فرهنگی مثل نوروز و غیره جمع کند. بنابر این زندگی«انفرادی» ایرانیان باعث شده تا از نفوذ آنها در زمینه سیاست چه در داخل ایران و چه در خارج هر روز کاسته شود.
نفوذ تشکل ها در جامعه
تشکل ها یکی از مهمترین اجزای «سیستم دمکراسی» موجود هستند. و از آنجایی که این تشکل ها تعداد کثیری از مردم را نمایندگی می کنند، بنابر این آگاهی کامل به مسائل مطروحه و آنچه که در جامعه می گذرد دارند. دولت و سیاستمداران و احزاب سیاسی مجبور هستند تا با این سازمانها و تشکل های مردمی در تماس بوده و با آنها همکاری نموده یا از خواست های آنها حمایت کنند. یک سازمان یا تشکل صنفی نمایندگان آگاه و زبده ای در بخش ها و کمیته های انتخابی دارد که با موضوعات مختلف و تخصصی ای که برای اعضا مهم است کار می کند. در مواردی نظر نهایی این سازمانها است که برای تصویب لوایح و قوانین دولتی حتی عمل می کند. هر حزب و دولتی که آن بالا نشسته است، مجبور است منافع این گروهها را به گونه ای تامین کند که رویگردانی آنها را سبب نشود، چرا همانطور که گفته شد این تشکل ها چنان نفوذی در جامعه دارند که شانس انتخاب دولت یا احزاب مدعی در دور بعدی انتخابات را از آنها سلب خواهند کرد.
نفوذ تشکل ها در جامعه
تشکل ها یکی از مهمترین اجزای «سیستم دمکراسی» موجود هستند. و از آنجایی که این تشکل ها تعداد کثیری از مردم را نمایندگی می کنند، بنابر این آگاهی کامل به مسائل مطروحه و آنچه که در جامعه می گذرد دارند. دولت و سیاستمداران و احزاب سیاسی مجبور هستند تا با این سازمانها و تشکل های مردمی در تماس بوده و با آنها همکاری نموده یا از خواست های آنها حمایت کنند. یک سازمان یا تشکل صنفی نمایندگان آگاه و زبده ای در بخش ها و کمیته های انتخابی دارد که با موضوعات مختلف و تخصصی ای که برای اعضا مهم است کار می کند. در مواردی نظر نهایی این سازمانها است که برای تصویب لوایح و قوانین دولتی حتی عمل می کند. هر حزب و دولتی که آن بالا نشسته است، مجبور است منافع این گروهها را به گونه ای تامین کند که رویگردانی آنها را سبب نشود، چرا همانطور که گفته شد این تشکل ها چنان نفوذی در جامعه دارند که شانس انتخاب دولت یا احزاب مدعی در دور بعدی انتخابات را از آنها سلب خواهند کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر