پارادوکسال غربی!

دنیای غرب هم در بطن رفتارهای خود دارای تناقض و پارادوکسال هایی از نوع دنیای شرق است. در این دنیا هم گاها آنچه که در قوانین آمده است در عمل رعایت نمی شود. به عبارت صحیح تر پیدا می شوند کسانی که فرسخ ها از ایده ها و آرمان های انسان گرایانه بدور هستند. البته که من این تناقضات را به کل جوامع غربی تعمیم نمی دهم، ولی با همه ی احوال به عنوان یک منتقد نمی توان از کنار چنین تناقضاتی بی تفاوت گذشت.
*
ماه پیش که مدت دو هفته ای در هلند بودم، حین گردش در خیابانها اتومبیل هایی نظر مرا به خود جلب کرد که رنگ های مخصوصی داشته و برایم ناآشنا آمدند. اتومبیل های مخصوصی که آژیر داشت ولی ماشین پلیس نبود چون راننده پلیس نداشت و گویا آمبولانس بود ولی اتاقک هایش به اندازه کافی بزرگ نبود که اندازه یک بیمار معمولی باشد!








































وقتی پرسیدم جواب گرفتم که این اتومبیل ها «آمبولانس حیوانات» است! این یکی را الحق نه شنیده و نه دیده بودم. ولی انگار درست بود. با خود فکر کردم که «ای بابا، کجای کاریم ما؟!» در کشور ما زندانی رو به مرگ ما حق بیمارستان رفتن ندارد، چونکه «سیاسی» است، اینجا زنگ می زنی که آقا سگ و گربه ما مریض است و زود خودتان را برسانید...
اتفاقا بیخود نبود که در مکالمه ی تلفنی با مادرم در ایران، وقتی به او گفتم که «1200 کرون داده ام تا گربه ام را عمل جراحی کرده، رحمش را بردارند تا بچه دار نشود...» نزدیک بود مادر از توی گوشی تلفن بزند توی سر من! که این همه پول داده ای که گربه ات بچه دار نشود؟!!
بعد از این سفر کنجکاو شدم ببینم در نروژ هم چنین سرویسی در اختبار حیوانات قرار داده اند، و بالاخره یافتم که بله چنین چیزی اینجا هم هست.
نگاه کنید به فیلمی که خانم دکتر حیوانات تروده Trude Moestue با چه رفتاری ناز سگ نازنین بیمار را می کشد و او را می بوسد:
*
اما در تابستان گذشته وقوع حادثه ای دریکی از پارک های اسلو، سرو صدای زیادی بپا کرده و باعث شد تا جامعه نروژ در برابر آن متاثر شده، عکس العمل شدیدی نشان دهد. این حادثه که اکنون با نام «حادثه ی علی فرح» (Ali Farah saken) معروف شد، در حال طی کردن مراحل قضایی خود است. موضوع از این قرار بود که در یک روز قشنگ تابستانی علی فرح، مرد سیاهپوست نروژی ـ سومالیایی (38 ساله) که همراه نامزد و دختر خردسال خود در حال گردش در پارک Sofienbergparken بود، طی دعوایی فیزیکی با مردی (23 ساله) از کشور غنا، مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته و بر زمین می افتد. مردم اطراف از صحنه دعوا و صورت خونین علی فرح هراسان شده با کمک به نامزد او، به پلیس و آمبولانس زنگ می زنند. اما رانندگان آمبولانس بعد از حاضر شدن در مکان حادثه و مشاهده ی چهره خونین علی و کثیف بودن او ـ گویا او در خود ادرار کرده بود ـ از معاینه و حمل او به بیمارستان خودداری و او را در همان حال رها می کنند.


یکی از شاهدان حاضر در صحنه در حالیکه از این عمل رانندگان آمبولانس شوکه شده بود، به خبرنگاران گفت که یکی از رانندگان به علی گفت «خوک کثیف»!(در عکس پایین دوست دختر علی فرح را می بینیم که با خشم مشغول توضیح دادن به پلیس است. این عکس عکس سال نروژشناخته شد)

از این موضوع ماهها گذشته است. علی فرح در بیمارستان مورد مداوا قرار گرفته و به زندگی عادی خود برگشته است، ولی مطبوعات و رسانه ها ول کن قضیه نیستند. در اینجا لازم است بدانیم که جامعه نروژ بسیار نسبت به «راسیسم» حساسیت دارد. از آنجایی که در جنگ جهانی دوم نروژ در اشغال آلمان های نازی بوده است، آنها وقوف کامل دارند که در اثر گسترش افکار راسیستی چه تهدیدی برای دمکراسی آنها خواهد بود.
تلویزیون کانال دو نروژTV 2 هفته ی گذشته دست به افشاگری جدیدی از این واقع زد که موجب حیرت و تاسف همگان گردید. این تلویزیون با پخش مکالمه بین راننده ی آمبولانس و مرکز درمانگاه این نظریه را قوت بخشید که در پشت این قضیه «راسیسم» نهفته است.














بنابر این جوامع غربی و مخصوصا اروپا با وجود اینکه منبع ایده های انسان گرایانه بوده است، امروز هر از گاهی دچار پس لرزه هایی از نوع «راسیسم» می شود. گر چه ایده های راسیستی چنان بی اعتبار و ضدانسانی است که هیچکس حاضر نیست متولی چنین ایده هایی باشد، اما مشکل در این است که همین ایده های ضد انسانی تحت لوای ایده های جدید و انسانی خودنمایی می کند. امروز اکثر احزاب راست و نزدیک به راسیسم، با پوپولیسم «ضد خارجی» و «ضد مسلمان» توانسته اند برای خود جایگاه خوبی پیدا کنند. آنها در حالیکه به افریقا به بچه های بی بضاعت کمک می کنند، حاضر به پذیرش آنها در جامعه خود نیستند. بنابر این باید انتظار چنین حرکت هایی د رجامعه بود.

سوال ما این است در حالیکه با حیوانات چنین رفتارهایی می شود، چطور می توان رفتار با انسان ها را با توجه به رنگ پوست، ایدئولوژی و یا محل تولد آنها مورد تفتیش و بی اعتنایی قرار داد. بنابر این این خود بر ضد همان ایده های انسانی برابری و آزادی ست، و از نظر من یک پارادوکسال غیر قابل حل است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در آدرس های پایین از تلویزیون دوم نروژ هم می توانید تماشا کنید:
http://www.tv2.no/nyhetene/innenriks/article1746550.ece

http://www.tv2.no/nyhetene/innenriks/article1749475.ece

کاریکاتور از وبلاگ حیدری گرفته شده است.



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

«لوکه زاهیر» فروزان کردستان!

سبز باشید!

از ترجمه ی «جیگرت را بخورم» تا مارال!