پست‌ها

نمایش پست‌ها از ژوئن, ۲۰۱۳

«ترک ها و فارس ها» و خاطره فرزانه و جلال آل احمد

تصویر
من این خاطره را تاکنون جایی عنوان نکرده ام.   ولی بد ندیدم آنرا اینجا و امروز مطرح کنم. گر چه شاید کمی به خود رنگ ترکی ـ فارسی بگیرد و بعضی از دوستان آنرا نپسندند. و من خود نیز مخالف تمسخر و تحقیر هر ملیت و زبان هستم،   ولی با همه به عنوان یک نویسنده ناگزیر از بیان آن هستم. خیلی سالها پیش بود. از سفر یکساله ی ترکیه برگشته بودم و زندگی ی آرامی را شروع کرده بودم. آنروز ها شرایط خاصی بر جامعه ی روشنفکری حاکم بود. هیچکس به هیچکس اعتمادی نداشت. سایه نیروهای امنیتی بالای سر همه بود. نتیجه ی سالها زحمت من لغت نامه ای شده بود: «فارسی ـ ترکی». و من دنبال ناشر می گشتم. آن موقع روبروی دانشگاه تهران انتشاراتی های «دنیا» و «فرزانه» تنها انتشاراتی ای بودند که کتاب ترکی چاپ می کردند. اما انتشاراتی دنیا قبول نکرد. شاید هم قضیه را بودار می دید. می فهمیدم. به انتشاراتی فرزانه رفتم. آن روز خود آقای محمدعلی فرزانه در انتشاراتی نبود. آقایی به من گفت که می توانم بعدا تماس بگیرم و با او قرار بگذارم. به هر حال دست خالی از تهران راهی شمال شدم.   ولی بالاخره بعد از تماس و ارتباط های بعدی

مثال دزدی که گیر افتاده ...

تصویر
هنوز همه مشغول خبرهای انتخاباتی هستیم. ولی یه گزارشی از صدای امریکا توی این گزارش ها خیلی جالب به نظر رسید. بیژن فرهودی در این گزارشش از لندن و مصاحبه با افراد شرکت کننده در مراسم رای گیری، با خبرنگار با سابقه و اصلاح طلب سابق مسعود بهنود هم برخورد می کنه .... قیافه ی  بهنود تماشایی ست ... با اون عینک دودی ش ـ که منو یاد سردار نقدی می ندازه ـ انگار که  دزدی رفته و گیر افتاده باشه، به نظر نمی یاد که از دیدن فرهودی ـ گزارشگر ـ خوشحال شده باشه. به لحن حرف زدنش توجه کنید. انگار این همون بهنود معروف نیست که تو بی بی سی با صدای گرم و دوست داشتنی تحلیل می کنه. البته گفته باشم که بحث من شرکت یا عدم شرکت آقای بهنود نیست. به هر حال حق شرکت یا عدم شرکت افراد امری ست سخصی. و کسی اجازه نداره دیگران رو به خاطر این، مورد استیضاح قرار بده. ولی اشکال من به مصاحبه ی ایشونه .... دقت کنید:  فرهودی: چرا شرکت کنندگان انتخاب امسال تعدادشون کمتره؟ بهنود: (جواب با شکم سیری) چون انگیزه شون کمتر بوده. فرهودی: چرا کمتره؟ بهنود: چون امسال مطابق میل شون نیست. برای اینکه 88 اتفاق افتاد. ... به خاطر این

چرا باید شرکت نکرد؟

تصویر
دوباره روزهای داغ انتخابات و دوباره همان سوال های همیشگی رای بدهم یا ندهم، شروع شده است. از لحاظ علمی تکرار در کنشی که به هیچ سرانجامی ـ حتی سرگرمی شما ـ نمی انجامد، عقلانی نیست. من هم به این دلیل ساده رای نمی دهم: چون رای من هیچ تاثیر مثبتی در آینده ی سرنوشتم نداشته و ندارد. و همانطور که گفته شد هیچ انسان مطلعی نمی تواند و نباید یک عمل بی ثمر را تکرار کند.  اما چرا  رای من هیچ تاثیر مثبتی در آینده ی سرنوشت من ندارد؟ باز به یک دلیل ساده تر: چون اصلا قرار نیست تاثیر داشته باشد. اما چرا اصلا قرار نیست تاثیر داشته باشد؟ چون سیستم انتخاباتی در ایران به گونه ای طراحی شده است تا هیچگونه تاثیری انجام نگیرد.  و تجربه نشان داده است که هر گاه بر فرض که «تاثیری» پیدا شود که با منافع حاکمیت در تضاد قرار بگیرد، حاکمیت دست به تقلب زده آن تاثیر را از بین می برد.  و الی آخر .... خب البته می دانم که این سوال و جواب ها بعضی ها را قانع نمی کند. و این طبیعی ست. با این حال من این بعضی ها را به چهار گروه تقسیم می کنم:  اول: گروهی که آدمِ جمهوری اسلامی هستند. می ترسند. محافظه کارند. مصلحت اند