طی این هفته موفقیت یکی از پروژه های من در مدرسه به روزنامه ی محلی کشیده شد. روزنامه «رؤیکن و هوروم» (روز دوشنبه 7 دسامبر) ضمن درج مصاحبه من، از پروژه ی من به عنوان یکی از متدهای آموزشی نادر که برای اولین بار در کشور ارائه می شود نام برد.
بازی دیجیتال با کلمات
روزنامه ی رؤیکن و هوروم می نویسد: «کتاب لغت اینترنتی چیزی نیست که برای ما نا آشنا باشد، اما اینکه یک گروه دانش آموز در یک مدرسه ی ابتدایی بتوانند خود یک «کتاب لغت دیجیتالی گویا» درست کنند، می شود گفت که بسیار پدیده ی نادری است.
12 دانش آموز کلاس ششم با کمک معلم کامپیوتر خود توانستند یک کتاب لغت دیجیتالی گویا و مصور درست کنند. این پروژه «کتاب لغت دیجیتالی گویا» نام دارد و قرار است مورد استفاده ی دانش آموزان کلاس اول و دانش آموزانی را که از خارج کشور آمده و زبان نروژی را نمی دانند، قرار گیرد.»
این روزنامه از قول من می نویسد:
ـ در سال گذشته ما سه دانش آموز تازه وارد خارجی در کلاس داشتیم که زبان نروژی را بلد نبودند. یکی از چالش های مهم من به عنوان یک معلم دو زبانه این بود که بفهمم چه متد آموزشی می تواند روند آموزش زبان این کودکان را بیشتر تسریع کند؟ به این ترتیب به این فکر افتادم که از دنیای دیجیتال بهره گرفته و توانایی های خود را در این زمینه به آزمون بکشم. وقتی دانش آموزان کلاس پنجم در سال گذشته از من در ساعت درس کامپیوتر در خواست کردند تا آنیمیشن را به آنها آموزش بدهم، به این فکر افتادم که با بهره گیری از تصویر و صدا می توان امر آموزش را آسان تر و جذاب تر کرد. بدین ترتیب به فکر تالیف یک کتاب گویا افتادم که به دانش آموزان مبتدی الفبای نروژی را بیاموزد. به عبارتی یک خود آموز دیجیتال.
در این کتاب گویای دیجیتال دانش آموز می تواند با کلیک بر روی حرف الفبای مورد نظر به صدای آن نیز گوش دهد. و بوسیله ی کلیک بر روی تصویرهای متعدد که در پی می آید هم با حرف آشنا می شود و هم کلمات جدیدی فرا می گیرد. من در این کتاب سعی کرده ام از کلماتی و چیزهایی استفاده کنم که برای دانش آموز آشناست. به عبارتی از وسایلی عکس تهیه کرده ایم که دانش آموز آنرا در خانه یا مدرسه دیده و می شناسد.
در این گزارش همه 12 دانش آموزانی که با من در این پروژه شرکت داشته اند، از تجربیات خود می گویند. آنها بسیار به خود می بالند و از اینکه توانسته اند توانایی های دیجیتالی خود را بیشتر کنند خوشحال هستند. لازم به ذکر است که در این پروژه 4 تیم سه نفره کار می کردند. «تیم تصویربرداری»، «تیم صدابرداری»، «تیم مونتاژ» و در آخر تیم سردبیری. هر کدام از این تیم ها کار خود را می کردند و به این ترتیب کار با سرعت غیر قابل پیش بینی ای جلو رفت.
این روزنامه در ادامه به نقل از مدیر مدرسه نوشته است که « این ایده ی بسیار جالبی بود و ما این برنامه و روش را از پاییز آینده در جهت آموزش دانش آموزان کلاس اول و دانش آموزانی که به زبان نروژی آشنایی ندارند بکار خواهیم گرفت.» من امیدوارم از این تجربه برای آموزش زبان مادری بچه های خودمان نیز استفاده کنم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر