Adoptivkyllingen og andungene یا «جوجه خوانده و بچه اردک ها» نام کتابی است که برای بچه ها در نروژ نوشته ام. این کتاب توسط انتشاراتی kolofon یا koloritt در سال 2008 در اسلو انتشار یافت. نقاشی های کتاب حاصل کار من و کمک برادر زاده ی نوجوان هنرمندم «سروش برازش» است. ماجرای کتاب بر گرفته از داستانی است که خود در ده سالگی آنرا در ایران نگاشته ام. هنگام کودکی دیدن «جوجه خوانده ها» اغلب موجب تفرح و تعجب من می شد. وقتی مرغی را در کوچه می دیدم که جوجه اردک هایی به دنبالش روان هستند برایم جای سوال می شد: «چطور این بچه اردک ها می پندارند که یک مرغ می تواند مادر آنها باشد یا برعکس؟» از همین تم سود جسته و به بازنویسی همان داستانی که در کودکی نوشته بودم پرداختم. اما در حین کار سعی کردم تا به کاراکترها و ماجراهای داستان رنگ و بویی تازه داده و به چالش های درونی کودکان امروز که در غربت زندگی می کنند بپردازم.
فضای داستان
گر چه من در نقاشی هایم از لباس های زیبای محلی ی گیلانی استفاده کرده و داستان در مزرعه ی صادق در مکانی به نام «بندر» واقع در شمال ایران جایی که بچه های نروژی یا ایرانی حتی ممکن است آنرا نشناسند می گذرد، ولی پرسناژهای داستان برای بچه ها کاملا آشنا هستند. به عبارتی بچه ها خیلی زود رابطه ای نزدیک با آنها برقرار کرده و می توانند احساس کنند که در واقع بین مزرعه های ایران و نروژ هیچ فرقی نیست یا اینکه بسیاری از رفتارهای حیوانات مزرعه صادق شبیه رفتارهای بسیاری از همان گونه ها در داستانهای نروژی است. انتخاب اسم های عجیب و غریب برای قهرمانهای داستان مثل هولی، مولی، شامبولی و کاکولی (که بارها هنگام داستان خوانی برای بچه ها موجب خنده ی آنها شده) برای این می باشد تا بچه هایی که در «جامعه ای چند فرهنگی» بزرگ می شوند با نامهای غیر آشنا و غیر بومی مانوس شوند.
«کتاب کودک» یا «ادبیات کودک»؟
ربکا لوکنز معتقد است: «ادبیات برای کودکان با ادبیات برای بزرگسالان تنها در «درج» متفاوت است. نه در «نوع» ... نوشتن برای کودکان باید با همان معیار داوری شود که نوشتن برای بزرگسالان ... عدم به کارگیری همان معیار انتقادی برای ادبیات کودکان به آن معنی است که بگوییم ادبیات کودکان نسبت به ادبیات بزرگسالان فروتر و کم ارج تر است».
باید اعتراف کنم که کار کردن با ادبیات کودکان کار ساده ای نیست. مخصوصا در کشورهایی مثل نروژ که سرمایه گذاری های عظیمی در این زمینه شده و بچه ها امکانات فراوانی دارند. این امر امکان حضور و موفقیت شما در این عرصه پر رقابت را دشوار تر می کند. اما آنچه که من در این حوزه تجربه کرده ام اینکه ناشران و نویسندگان ادبیات کودک در نروژ ـ مثل اغلب کشورهای دنیا ـ بیشتر توجه شان به گیشه است تا به ادبیات. انتشاراتی ها اغلب روی کتاب هایی سرمایه گذاری می کنند که امکان برگشت سرمایه شان در کوتاه مدت فراهم باشد. این امر دشواری کار را برای کسانی که در آغاز راه هستند دوچندان می کند. و نویسندگان را بر این وا می دارد تا بیشتر به بازار توجه کنند تا مضمون کار. به عبارتی نویسنده ناخودآگاه به یک نویسنده ی سفارشی تبدیل می شود. از همین روست که من خلاء «ادبیات کودک» در این حوزه را بیشتر حس می کنم. کتاب های کودک در این کشور بیشتر رویکردی سرگرم کننده دارد تا بدیعی. و بالطبع کودکان هم عادت کرده اند تا کتاب هایی را بخوانند که ماجراهای سرگرم کننده و قابل فهم تر دارند.
پیام داستان
گر چه مخاطب باید خود، پیام را از داستان دریافت کند، ولی جهت ایضاح باید عرض کنم که «متفاوت» یا «متغایر» بودن و تحمل یا تولرنس پیام اصلی داستان است. بسیاری از بچه های ما از اینکه متفاوت باشند یا دقیق تر گفته باشیم از اینکه آنها را «متفاوت» یا «متغایر» ببینند رنج می برند. من به عنوان یک نویسنده ی مهاجر حس می کنم که در این زمینه کم کار شده است. یا کمتر نویسنده ای بومی از زبان بچه های مهاجر هنجار های اینچنینی را به چالش کشیده است. گر چه با کته گوری یا رده بندی کردن بچه ها مخالفم ولی مخاطبان در این داستان می تواند هم بچه های مهاجر یا «بچه مهاجرها» و هم «بچه های میزبان» باشند. از این رو سعی کردم نظر بچه ها را با پرسش هایی اینچنینی که در آخر کتاب آمده جلب کنم:
ـ ما دیگران را دوست داریم به این خاطر که عین ما هستند؟
ـ ما دیگران را دوست داریم به این خاطر که عین ما فکر می کنند؟
ـ ما دیگران را دوست داریم به این خاطر که حقوقی عین ما دارند؟
یکی از روزنامه ها در باره کتاب من نوشته: Vindu mot verden. (در یوتوب) او کتاب مرا به پنجره ای تشبیه کرده است که مخالف جهان باز شده است. و این خود نشان می دهد که نویسنده ی تازه کاری چون من کار زیادی دارد تا دیگران را به نگاه کردن از این پنجره تشویق کند. بنابر این باید بگویم راه درازی در پیش دارم. اما شوق رسیدن به من نیرو می دهد. از این رو با اشتیاق بسیاری از کارهای کتاب از قیبل نقاشی ها، طرح جلد، صفحه آرایی ها و حتی تبلیغات را خود بعهده گرفته ام تا کار نشر راحت تر پیش رود. و آخرین تلاشم نیز تبلیغ Adoptivkyllingen og andungene در شبکه یوتوب است.
یوتوب امروزه وسیله ای شده که برای کارهای چند منظوره استفاده می شود. من هم فرصت را غنیمت دانستم تا این کتاب را بیشتر برای جامعه ی نروژ و ایرانی های مهاجر معرفی کنم. لطفا آنرا ببینید و به دوستان توصیه کنید:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در همین رابطه می توانید بخوانید:
ـ کتابی برای همه ی بچه های 3 تا 80 سال!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر