سنت ها و جرمی به نام زن بودن!

ـ تا سال 2002 کسی خانم «مختار مائی» را نمی شناخت. اما امروز این زن روستایی پاکستانی به یکی از چهره های جهانی تبدیل شده و بسیاری از نیروهای مترقی جهانی پشت سر او و کارزاری را که او علیه بی عدالتی های اجتماعی و علیه سنت های عقب مانده ی عشیره ای پاکستان راه انداخته است، ایستاده اند.

بی هیچ شبهه ای در این محاکمه ی غیر انسانی تنها جرم «مائی» زن بودن او بود. مطابق یک سنت دیرینه«کارو کاری» در یکی از روستاهای پاکستان، برای اعاده حیثیت خانواده آبرو باخته، دختر خانواده ی متهم یا باید کشته شود و یا مورد تجاوز قرار گیرد. «مائی» محکوم شد که مورد تجاوزچهار مرد در ملاء عام قرار گیرد.

گاها در رسم و رسومات و چیزی که ما از آن به نام سنت یاد می کنیم، رفتارهایی مشاهده می شود که نه تنها قابل توجیه و توصیف نیست، بلکه باعث خجالت و شرمندگی بشریت است. در مواردی این سنت ها کاملا با رفتارهای انسانی بیگانه می باشد و تا کنون قربانیان بسیار داشته و دارد که بسیاری از آنها نه در جایی ثبت شده و نه کسی به آنها پرداخته است. اما بدون شک یکی از مهمترین قربانیان این سنت و رسومات ضد انسانی، زنان هستند.
خانم «مختار مائی» یکی از قربانیان این سنت های جامعه ی روستایی و قبیله ای ـ عشیرتی پاکستان است. او اینروزها برای اعتراض به این سنت های عقب افتاده، کارزاری را در پاکستان براه انداخته است که مثال زدنی است. «مائی» با سخنرانی های بسیار در گوشه و کنارکشور نمادی شده است از شجاعت و مقاومت!
ماجرای «مائی» زن سی ساله روستایی پاکستانی و محکومیت او در یک دادگاه محلی بسیار اسفبار و تکان دهنده است. و باور کردن آن حتی برای مایی که در «سرزمین پدری» خوداحکامی بسیار غیر انسانی تر از آن همچون «سنگسار» و «تعزیرو شلاق» را شاهد بوده ایم مشکل بنظر می رسد. او در این خصوص به رسانه ها می گوید: « دویست ـ دویست و پنجاه نفری دور مرا گرفته بودند و با هلهله شاهد اعمال بی رحمانه ای بودند که تحت عنوان جاری شدن احکام و عدالت به وقوع می پیوست.» برای همه ی ما این صحنه ها بسیار آشناست. ما این مردمان را که گرد محکوم جمع می شوند تا شاهد شلاق خوردن و سنگسار شدن و در چنین استثنایی شاهد مورد تجاوز قرار گرفتن متهم باشند می شناسیم.
بله، در تابستان 2002، چندین صد نفری شاهد و نظاره گر مختار مائی این زن جوان موقعی که بنوبت مورد تجاوز چهار مرد قرار میگرفت بودند. بعد از آنکه مردان تجاوزگر کار خود را تمام کردند مائی را با تن برهنه به خیابان انداختند و پدر در حالیکه باید شاهد چنین تجاوز وحشیانه ی دخترش باشد، با چشمانی اشکبار بالا پوش خود را بروی دختر انداخت تا تن برهنه او را بپوشاند.
«مائی» هیچ خلاف و جرمی مرتکب نشده بود. او فقط و فقط قربانی واقعه ای شده بود که خود هیچ دخالتی در آن نداشت. شرح واقعه از این قرار است که در یکی از روستاهای پاکستان پسران خانواده ای ادعا می کنند که پسری به نام « عبدل شکور»به خواهرشان نظر داشته و با او دیده شده است. در نتیجه این شکایت به ریش سفیدان محل، برادران خواهان مجازات و تقاص از خانواده ی عبدل شکور که فقط 12 سال داشت، می شوند. ریش سفیدان محل برای رسیدگی به این شکایت تصمیم می گیرند تا احکام و قوانین یکی از رسومات قدیمی محل به نام « کارو کاری» را جاری سازند. مطابق این سنت در صورت بدنام شدن دختر و خانواده ی او و برای اعاده ی حیثیت آبرو باختگان، این خانواده مقابل (عبدل شکور) است که مجازات می شود تا لکه ی ننگ را پاک نماید. این لکه ی ننگ به سه صورت پاک می شد: یا با ازدواج اجباری یکی از دخترهای خانواده ی پسر(متهم) ، یا با کشته شدن او و یا هم که با مورد تجاوز قرار گرفتن. هر کدام از این مجازات ها باعث می شد تا آبروی باخته ی خانواده سر جایش برگردد. اما این عبدل شکور دوازده ساله کسی نبود جز برادر «مختار مائی»!

بر اساس همین سنت قدیمی دادگاه محلی کلان خواهر سی ساله ی این برادر «مختار مائی» را به تحمل مجازات «تجاوز توسط چهار مرد» محکوم کرد! چندین مرد برای اینکه این حکم را اجرا کنند خود را داوطلب کردند. و بالاخره این حکم وحشیانه در ملاء عام اجرا شد.
بسیاری انتظار داشتند تا این زن سی ساله پاکستانی بعد از تجاوز قرار گرفتن، خود به زندگی شرم آورش! به زعم آنها خاتمه دهد. ولی نه تنها مائی این کار را نکرد، بلکه با وارد کردن خود به کارزاری جدید این سنت ها و احکام غیر انسانی را به چالش کشید. «مائی» مبارزه اش را با شکایت از مردانی که به او تجاوز کرده بودند آغاز کرد. پلیس پاکستان که معمولا چشمانش را در مقابل چنین فاجعه های بسته است، مجبور می شود که سکوت را شکسته و دست به عملیاتی بزند. این کار موقعی صورت می گیرد که «مائی» با مصاحبه با رسانه های خبری دست به افشای این جنایت زده و مسئله خود را جهانی می کند.
بدین وسیله حساسیت جهانی روی مسئله «مائی» بیشتر شد. نصرالله قریشی یک نروژی پاکستانی تبار دست به کار شده با کمک یک مستند ساز نروژی از زندگی و فعالیت این زن محروم فیلم ساخته و ابعاد واقعه را بیشتر برای جهانیان روشن ساخت.
بدنبال حساسیت های جهانی دولت پاکستان مجبور شد مردان و دادگاه محلی ای را که «مائی» را به چنین مجازات غیر انسانی ای محکوم کرده بودند را به پشت میز محاکمه رسمی و دولتی بکشد. این در حالی بود که مقامات رسمی ظاهرا برای تامین امنیت جان «مائی» ولی در واقع برای اینکه او را زیر نظر داشته باشد به پایتخت منتقل کرده و 51000 کرون نیز به او خسارت پرداخت کرد. از نظر بسیاری خانم مائی با این پول می توانست زندگی خوبی برای خود دست و پا کند. اما او چنین نکرد. او به روستای خود بازگشت و با پول دریافتی به تاسیس دو مدرسه پرداخت. از نظر مائی بی سوادی یکی معضلات عمده زنان پاکستانی است. مائی گفت:
ـ تحصیل زنان یگانه راهی است که می تواند به آنها کمک کند تا جلوی چنین بی عدالتی های اجتماعی بایستند. اما کارزار او موقعی دوباره شعله گرفت که در 2005 همه ی متهمین و مردانی که او را مورد تجاوز قرار داده بودند تبرئه و آزاد شدند.
اکنون او دوباره پرچمدار مبارزه بر علیه این بی عدالتی است. دولت پاکستان بیم آن دارد که چنین کارزاری آبروی کشورش را بیش از این نزد جهانیان ببرد. از این رو او را زیر فشار گذاشته تا دست از جار و جنجال ها بردارد.
اما بائی می گوید که از پای نخواهد نشست. او می گوید: «من با صدای بلند و واضح اعلام می کنم که من باکی از قدرت مداران ندارم. من این مبارزه را نه برای اینکه سهمی نصیب من شود می کنم. این مبارزه برای رهایی همه ی زنانی است که در معرض چنین بی عدالتی های قرار دارند.

مائی می گوید که در این کارزار تنها نیست و هرگز نیز تنها نخواهد بود. او با برپایی سخنرانی های مختلف برای سازمانهای مختلف حقوق بشری، سازمانی را تاسیس نهاده است تا دخترها و زنان پاکستانی را مورد حمایت قرار دهدد. اکنون قرار است زندگی او بوسیله دو کارگردان مشهور بر روی پرده سینما بیاید.

عکس ها از سایت های اینترنتی برداشته شده است.

مطلب به نقل از هفته نامه ی Klar Tale

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

«لوکه زاهیر» فروزان کردستان!

سبز باشید!

از ترجمه ی «جیگرت را بخورم» تا مارال!