نروژ از دید مهاجرین و پناهنده ها

یکی از دلایل پیشرفت جوامع پیشرفته در این است که مهندسین جامعه ضعف های احتمالی را مورد بررسی و بازبینی قرار می دهند. به همین سادگی. مثلا آنها با طرح و یا اجرای طرحها در جامعه این فرصت را به دیگران می دهند که آنرا مورد نقد قرار داده و در اصلاح آن به آنها کمک کنند. این «دیگران» متخصصین و رسانه ها هستند. از این رو نه زندانی در کار است و نه درفشی! سیاستمداران مفت و مجانی از نقد و نظر مخالفین استفاده می کنند.
اخیرا یکی از طرح هایی که بسیار مورد بحث و نقد در جامعه ی نروژ قرار گرفته «طرح هم گراییIntegrering» است. جامعه ی نروژ در پی این است که با این طرح مهاجرین و خارجی ها را بیشتر در اسکلت بندی جامعه شرکت دهد. اما هر از گاهی نواقص و کمبودهایی در اجرا مشاهده می شود که طراحان را مجبور می کند تا آنرا مورد بازبینی بیشتری قرار دهند. از این رو رسانه ها بصورت فعال وارد این کارزار می شوند. اما فقط رسانه ها نیستند. کتابخانه ها نیز در این عرصه بسیار فعالند.


نروژ در نگاهی تازه
هفتته ی پیش که در دانشگاه حضور داشتم، به وسیله یک دوست و هم کلاسی سومالییایی مطلع شدم که کتابخانه شهر مجاور ما Stange bibliotek میز گردی در همین مضمون برپا کرده است. کتابخانه با دعوت از سه تن از مهاجرین که در کشورهای مختلف بدنیا آمده و به دلایل غیر مشابه به نروژ مهاجرت کرده اند، خواسته تا دیدگاهشان را نسبت به ارزشهای جامعه نروژ بیان کنند. با وجودیکه ساعت میز گرد کمی دیر وقت ـ ساعت 19 و مسیر کتابخانه مرا از مسیر منزل دورتر می ساخت راغب شدم که در آن حضور یابم.
یکی از این سه نفر ایرانی بود. آقای اسد شیدا ایرانی کُرد که به عنوان کارمند اداره مهاجرت در کمون استانگه کار می کند. او تجربیات خود را از موقعی که وارد نروژ شده بود بیان کرد. آنچه جالب بود این که مردم زیادی در سالن سخنرانی کتابخانه تجمع کرده و با حرارت زیادی به این سخنان گوش می دادند.

یکی دیگر از شرکت کنندگان آقای هنرپیشه ای بود از کشور سوئیس: Philip Stengele او هم مطالب جالبی یا به عبارتی گلایه زیادی داشت که برزبان آورد. از نظر او با وجودیکه او یک اروپایی است اما هنوز هم خود را در جمع نروژی ها غریبه حس می کند. از نظر او مردم نروژ خیلی دیر یکی را به عنوان «خودی» قبول می کنند.
اما سخنان یکی دیگر از سخنرانان خانم امل آدن ََAmel Aden یشتر مورد توجه قرار گرفت. این خانم که در جامعه به عنوان norsk- somalierشناخته می شود و تاکنون سه کتاب نیز انتشار داده است، لبه تیز نقدهای خود را متوجه هر دو طرف ساخت. او نروژی ها را به خاطر اینکه «گرم» نیستند و روابط سرزنده ای با دیگران و مخصوصا خارجی ها برقرار نمی کنند مورد نقد قرار داد. او گفت: «در اینجا همسایه از همسایه خبر ندارد و این ضعف بزرگی است که باعث می شود خارجی ها همواره احساس خارجی بودن بکنند».
اما لبه ی تیز دیگر او متوجه جامعه کوچک سومالییایی یا مسلمانها بود. او در بخشی از سخنانش گفت که «مسلمان بودن در کشور پدری من سومالییا راحت است تا در نروژ!» آدن ادامه داد: «مردهای سومالییایی در آنجا کمتر متعصب هستند تا در نروژ.» این خانم تعریف می کرد که در اسلو وقتی خواسته تاکسی بگیرد راننده ی تاکسی که مسلمان بود حاضر نشده او را سوار کند. راننده ی مزبور خانم را مورد فحاشی قرار داده که چرا با وجود مسلمان بودن حجاب ندارد.
لازم می دانم این را هم توضیح دهم که در ماه گذشته مسلمانان تند رو در یکی از محله های مسلمان نشین در اسلو به خانمی که با دامن کوتاه در آنجا راه می رفته حمله بردند. این موضوع موجب واکنش شدید از سوی جامعه نروژ شد. از این رو بحث همگرایی و اینکه خارجی ها و مخصوصا مسلمانها باید بیشتر خود را با ارزشهای جامعه غربی وفق دهند داغتر شد.
این در حالی است که در همان سالن کتابخانه فقط حضور زنهای سومالی پر رنگ بود ـ که برایم تازگی داشت ـ


در طی اجرای برنامه برای اینکه تنوعی باشد از موسیقی نیز استفاده شده بود. در بخشی از این برنامه یکی از خوانندگان در یک اجرایی مشترک با یک گروه نروژی، آهنگ های نروژی را با فرمی عربی می خواند که بسیار مورد توجه جمعیت حاضر قرار گرفت.

بحث در باره ایران

در آخر به جمعیت حاضر فرصت و تریبون داده می شد تا نظرات خود را گفته و پرسش های خود را مطرح کنند. که فرصتی شد تا من این بحث را به موضوع ایران بکشانم. من در نقد بخشی از سخنان خانم آدن که نروژی ها را مورد خطاب قرار داده بود گفتم: «بنظر این نروژی ها نیستند که نسبت به خارجی ها و مخصوصا اقلیت های مسلمان بی تفاوت هستند. اتفاقا آنها بیشتر از خود مسلمانها نسبت به وقایع مهم جهان از جمله ایران عکس العمل نشان داده اند. به عنوان مثال حدود 8 ماه است که در ایران جنبشی به نام جنبش سبز بوجود آمده است. این جنبش نگاهی تازه به دمکراسی و حقوق بشر دارد. خواهان برقراری یک جامعه دمکراتیک است و اینکار را به شیوه مسالمت آمیز و اعتراضی انجام می دهد. و همه ی شما هم می دانید که با شدت زیادی مورد سرکوب حکومت ایران قرار گرفته. چرا هیچ صدای اعتراض و حمایتی از طرف جامعه مسلمانان اروپا و مخصوصا نروژ بپا نخواسته است؟ چرا مسلمانان در اینگونه قضایا فعال نیستند؟ و این در حالی است که جوامع غربی و مخصوصا مردم غیر مسلمان بارها و بارها با مردم ایران احساس همدردی کرده اند... »
طبیعتا خانم آدن بهم جوابی برای این سوال نداشت. یا به عبارتی حاضر نشد تا به این سوال جواب دهد! 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

«لوکه زاهیر» فروزان کردستان!

سبز باشید!

از ترجمه ی «جیگرت را بخورم» تا مارال!