خشونت و ما ایرانی های مدعی

یادم می آید اوایل که در کمپ های پناهندگی زندگی می کردم، تقریبا همه ی ما ایرانی ها از یک نوع برخورد که با ما می شد رنج می بردیم. اینکه هم مردم و هم مسئولین در اینجا همه ی ما «خارجی ها» را در کفه ی یک ترازو می گذاشتند و به یک چشم نگاه می کردند. ما خیلی دلمان می خواست اینها می فهمیدند که مثلا ما یک تاریخ چندین هزار ساله داریم. می فهمیدند که ما فرهنگ غنی داریم. تحصیلات عالیه و آنچنانی داریم. یا حداقل اینکه با قاشق و چنگال غذا می خوریم. و بسیار با آنهایی که 6ـ 7 نفری دور یک «مجمع» جمع می شوند تا با دست غذا بخورند فرق می کنیم. اما می دانید باوراندن چنین «ادعاهایی» احتیاج به زمان دارد. مخصوصا که شرایط حاکم بر ایران به هیچ یک از ایرانی های خارج نشین کمک نمی کرد تا در اثبات ادعاهای خود قدمی پیشتر بروند. از این رو ایرانی های خارج از کشور بیشتر از داخلی ها از اینکه فیلم 300 ساخته شد خشمگین شدند. طومار جمع کردند و اعتراض نمودند. به این دلیل که در این فیلم ایرانی های 2500 سال پیش را وحشی و خشن نشان می داد.
بگذار چنین جمع بندی کنم که دنیای امروز معیارهای خود را برای اندازه گیری و تقسیم بندی انسانها دارد. مثلا مسافت را با کیلوگرم اندازه نمی گیرد. امروزه «تاریخ» و «عظمت تاریخی» معیار تاثیر گذاری برای اینکه ما را انسانی امروزی و متمدن فرض کنند به حساب نمی آید. شاید باور نکنید «خشونت» به یکی از معیارهای اندازه گیری برای اینکه بفهمیم ملتی فرهنگ دارد یا نه تبدیل شده است. اجازه بدهید مثال بزنم:

حدود دو سه سال پیش یک فیلم خبری از یکی از کشورهای مسلمان نشین افریقا در رسانه ها پخش شد که واقعا شوک آور بود. در این فیلم خبری خیابان های جنگ زده ی این کشور را نشان می داد که عده ای با چوب و چماق به دنبال یک عده ی دیگر می افتادند و آن ها را محاصره کرده و تا حد مرگ کتک می زدند. سپس هلهله ی شادی سر میدادند. اجازه بدهید این را هم بگوییم که در این کشور حدود 20 سالی است که هیچ دولتی حکومت نمی کند. از این رو رشد روز افزون خشونت امری قابل توجیح است.
این فیلم عزم ما ایرانی ها را بیشتر جزم کرد که بر ادعاهایمان بیشتر پافشاریم که بابا ما با این وحشی ها فرق داریم!
اما همانطور که گفتم ما احتیاج به زمانی بیشتری داشتیم که این ادعاها را ثابت کنیم. و همیشه شانس با ما یار نیست.
در روزی که گذشت فیلمی از کوی دانشگاه تهران در اینترنت قرار گرفت که بسیار شوک آورتر از آن فیلم خبری است. در این فیلم عده ای ـ بسیجی و پاسدار وماموران گاردی ـ را می بینیم که خود را برای حمله به دانشجویانی را که در کتابخانه ی دانشگاه جمع شده اند آماده می کنند. سپس با چوب و چماق به جان دانشجویان بی پناه افتاده و آنها را لت و پار می کنند. سپس عین مامورهای اس اس نازی، که یهودی ها و اسرای جنگی را در یک میدان جمع می کردند، نموده و با مشت و لگد به آنها حمله می کنند. در این فیلم حمله کنندگان را که نماینده ی حکومت هستند می بینیم که با بی رحمی بی سابقه ای حتی به زخمیان که نای حرکت ندارند نیز رحم نمی کنند.
این فیلم دل هر ایرانی و هر انسانی را به درد می آورد. این فیلم نشان می دهد که ملت ما با چه قسی القلب هایی مواجه است. همه ی ما به یاد می آوریم که در طی ماههای گذشته وقتی چنین خشونت های آشکاری را در خیابانهای تهران می دیدیم به عمد یا غیرعمد آنرا به آدرس غلط یعنی عرب ها منتصب می کردیم. می گفتیم ماموران به زبان عربی حرف می زنند. یعنی اینکه «ایرانی چنین کاری نمی کند.» ولی دراین فیلم تمام فحش هایی که داده می شود به زبان فارسی است. اتفاقا لهجه ی چاله میدونی تهرانی هم هست. من هیچ توضیحی بر این خشونت ندارم. هیچ چیزی نمی توانم بگویم. فقط وقتی با خلوت خود تنها می کنم می گویم: پس اینها حق دارند که ما را هم با آنها یکی می کنند. پس فیلم 300 مدل مشابه ای را بعد از 2500 سال دارد....
این فیلم را ببینید و برای نسل های بعدی تان توضیح دهید که چه موجوداتی بر کشور ما حکومت می کنند:



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

«لوکه زاهیر» فروزان کردستان!

سبز باشید!

از ترجمه ی «جیگرت را بخورم» تا مارال!