گفت: نگام کن!
نگاش کردم.
گفت: خوب نگاه می کنی، اما خوب نمی بینی!
گفت: گوش کن! نگاش کردم.
گفت: خوب نگاه می کنی، اما خوب نمی بینی!
گوش کردم.
گفت: خوب گوش می کنی، اما خوب گوش نمی دی!
گفت: حرف بزن!
حرف زدم.
گفت: خوب حرف می زنی، اما خوب جواب نمی دی!
راهشو کشید که بره، گفتم: آهای!
برگشت.
گفتم: خوب عاشق می کنی، اما خوب عاشق نمی شی!
با چشمان فاتح اش نگاهی از سر غرور کرد و رفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر