۱۳۹۰/۵/۲۹

هیچکس به هیچکسی ام نپیوست...

هیچکس مرا باور نکرد!
نه تو که آن شب مجعول،
با بوسه های مسموم،
وجود تشنه ام را سیراب ساختی.
نه خود که نوشیدم و مست تو گشتم.
و گمان کردم که شراب ناب نوشیده ام.


هیچکس با من نماند!
نه تو که سایه های شیشه ای ات،
در عمق تاریک پنجره ی امیدم درخشید.
نه خود که در همان سایه ها،
دور تا دور لبانت را بی پروا
بوسه کاشتم.

هیچکس به هیچکسی ام نپیوست!
نه تو که تنهابودی،
و نه من که تنهاتر.
جز اندیشه های تخلیه شده از تو
و خاطره های در حال اغماض...

۲ نظر:

معرفی فیلم: رؤیاهای پروانه

«رؤیاهای پروانه» یکی از فیلم هایی است که پیشنهاد می کنم ببینید. با تصاویری زیبا و شاعرانه ... یک فیلم درام و رمانتیک که زندگی دو  این د...