جمع کنید مرا آی آدما!
جمع کنید!
این روزگار نامروت،
سر بدی با من دارد.
دارد تار و مار می کند دارایی ام را.
و تنها «جدایی» را قسمت من کرده است.
جمع کنید این اهریمن زمانه را
که اول پاره ی تنم، آن «خواهر» همیشه خندانم را از من ستاند.
سپس شانه های «او» را،
که برای گریه کردنم بود از من دریغ کرد.
و اکنون جانم، روحم، برادرم را از من گرفته است.
جمع کنید مرا آی آدما!
این عفریته ی سرنوشت،
بدجوری مرا جا گذاشته است.
بدجوری آشفته ام ساخته است...
و دارد چشمانم را که خیره در زیبایی ها داشت،
امیدم را که سرود فتح فرداها،
غرورم را که برای رفتن زمزمه می کرد،
و احساسم را که با عشق هم پیاله بود،
می گیرد...
جمع کنید آی آدما!
روح خسته ی مرا
دستان تنهای مرا
و قلب رنجور مرا که در گوشه ای افتاده است...
جمع کنیدمرا!
۱۳۹۰/۴/۲
جمع کنید مرا آی آدما!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
معرفی فیلم: رؤیاهای پروانه
«رؤیاهای پروانه» یکی از فیلم هایی است که پیشنهاد می کنم ببینید. با تصاویری زیبا و شاعرانه ... یک فیلم درام و رمانتیک که زندگی دو این د...
-
سالها پیش، قبل از انقلاب، زن زیبارویی به نام «فروزان» با رقص های لوَند و کاباره ای اش، چنان زبانزد خاص و عام شد که توانست گیشه های سی...
-
«سبز باشید» اصطلاحی بود که آنرا از لابلای یک شعر که برایم در اوان جوانی سروده شده بود، گرفته بودم. شاعر آن شعر نامعلوم بود و این اصطلاح در ...
-
(این مطلب با موزیک متن وبلاگ همخوانی ندارد. لطفا از همین بغل سمت چپ آنرا خاموش کنید!) شما فکر می کنید جنبش های مهم و بزرگ جهانی از کجا شروع ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر