۱۳۸۷/۶/۱۰
۱۳۸۷/۶/۸
اوباما: این انتخابات من نیست، توست!
از هنگامی که سیاهپوستان امریکا حق نداشتند در کنار سفید پوستان در یک اتوبوس بنشینند، و اجازه ورود به رستوران و یا پارک سفید ها را نداشتند زمان زیادی نمی گذرد. درست 45 سال پیش بود که رهبر سیاهپوست امریکایی «مارتین لوترکينک» در نطق تاریخی خود از رؤیایی حرف به ميان آورد که در آن سفید و سیاه در کنار هم باشند. گمان نکنم خود لوترکینگ در باورش می گنجید که جامعه امریکا به این حد از تکامل برسد که آن روز امروز باشد. گمان نکنم خود لوترکینگ باورش می شد که امروز بعد از فقط 45 سال یک سیاه مدعی رهبری تمام امریکا را دارد!
دمکراسی را می گویم چه حکایتی دارد! اوباما در نطق تاریخی دیشب خود راست گفت. او گفت که این انتخاب او نیست، انتخاب توست. امریکایی ها خوب نشان می دهند که تا چه اندازه اهل تغییر و تکامل هستند.
۱۳۸۷/۶/۲
فستیوال درامن Drammen Elvefestival با مردم برای مردم
بنابر این کمترین کاری که «جای خالی ما» با انتشار مطالب و عکس های اینچنینی نصیب خوانندگان مخصوصا ایرانی خود می کند اینکه به آنها می فهماند مردم دنیا در کجا ایستاده اند! در همین تابستان من در گزارش تصویری به نام رمز و راز دنیای دنیای رنگارنگ غربی از شهر «Gavle» در سوئد نوشتم و گفتم که شهردار این شهر چگونه برای جمع کردن مردم دست به ابتکارات می زند. و این فقط مختص شهردار این شهر کوچک سوئد نبوده، در این دنیای رنگارنگ همه تلاش می کنند که این هدف را عملی سازند. Drammen یکی از شهرهای همجوار اسلو است که در دو طرف رودخانه ای زیبا قرار گرفته است. در این شهر هر ساله در آخر تابستان فستیوالی به همین نام برگزار می شود تا مردم دور و نزدیک را به این شهر بکشاند.
این فستیوال که Drammen Elvefestival «فستیوال رودخانه درامن» نام دارد، با شرکت گسترده ی مردم برگزار می شود. و این «شرکت گسترده» که عرض می کنم با «شرکت گسترده» در کشور ما فرق دارد. در واقع به چنین فستیوال هایی را folkefest یا جشن های مردمی می نامند. که هر ساله توسط سازمان های مخصوصی برگزار می شود. در این فستیوال Festivalstiftelsen Drammen برگزار کننده ی این برنامه بوده است.
من با این گزارش تصویری در «جای خالی ما» و گزارش های تصویری قبلی سعی کرده ام تصویری هر چند کوچک از این «ملت خارجی» و فرهنگشان در اختیار خوانندگان معدود خود قرار داده و به اصطلاح این «جای خالی» را تا اندازه ای پر کنم. در ورود به شهر صدای موسیقی از هر کجا به گوش می رسد. حتی از نقاط مختلف مردم بساطی در گوشه ای پهن کرده و موسیقی خود را به نمایش می گذارند. در تصویر سرخ پوستان پرو با لباس های خود و موسیقی بسیار زیبا مردم را دور خود جمع کرده اند. این سرخپوست جوان پرویی هم در حاشیه کنسرت CD های خود را برای فروش عرضه می کند. در این قسمت از شهر مردم جمع شده اند و با صرف آبجو موسیقی گیتار را گوش می دهند:
گروه موزیک که با یک اتومبیل قدیمی حمل می شود: تبلیغ شرکت ساختمان سازی: « برای شما راحتی می آورد»: و قایق پلیس که خود دیدنی است از دور در میان رودخانه مراقب اوضاع است. (البته برای احیانا برقراری نظم نه سرکوب مردم!) این هم تبلیغی برای اینکه شماره های اورژانس و پلیس به موقع ضروری فراموش نشود: (بیماری خونین در وسط تخت و دو نفر ـ پرستار و پلیس ـ که ظاهرا برای حفظ جان اوست، ولی بیمار می خواهد که از دست آنها فرار کند) همه ی این نمایش با پخش موزیک در خیابان انجام می شود. نمایی از استقبال مردم از کارناوال:
Foto: Mokhtar
معرفی فیلم: رؤیاهای پروانه
«رؤیاهای پروانه» یکی از فیلم هایی است که پیشنهاد می کنم ببینید. با تصاویری زیبا و شاعرانه ... یک فیلم درام و رمانتیک که زندگی دو این د...
-
سالها پیش، قبل از انقلاب، زن زیبارویی به نام «فروزان» با رقص های لوَند و کاباره ای اش، چنان زبانزد خاص و عام شد که توانست گیشه های سی...
-
«سبز باشید» اصطلاحی بود که آنرا از لابلای یک شعر که برایم در اوان جوانی سروده شده بود، گرفته بودم. شاعر آن شعر نامعلوم بود و این اصطلاح در ...
-
(این مطلب با موزیک متن وبلاگ همخوانی ندارد. لطفا از همین بغل سمت چپ آنرا خاموش کنید!) شما فکر می کنید جنبش های مهم و بزرگ جهانی از کجا شروع ...