ـ ای کاش ایران هم قیرقیزستان بود!

ایام نوجوانی رفیقی داشتم که همیشه می گفت: آخه این همه جا توی دنیا بود آخه چرا اینجا؟

منظورش این بود که چرا در کشوری به نام ایران بدنیا آمده بود. این مربوط به دوره ای بود که جوانان مملکت هیچ آینده ای را پیش روی خود نمی دیدند. نه سینما بود، نه دیسکویی نه موزیکی، نه تفریحی، نه برنامه ی تلویزیونی. تنها چیزی که داشتیم «هیچی » بود. ما جوانها اصطلاحی داشتیم که در جواب اینکه «چه خبر، چه می کنی؟» می گفتیم «مشغول فسیل شدنیم».

این دوست ما در حین فسیل شدن بود که این جملات گوهربار را عرض می کرد. می گفت ای کاش به جای ایران در افریقا بدنیا می آمدم. اما این چه ربطی به موضوع نوشته ام دارد، عرض می کنم.

دیروز در مسیر کارم تا خانه رادیوی اتومبیلم اخبار ناآرامی های قیرقیزستان را گزارش می کرد: تظاهرات مخالفانی که خواهان استعفای رئیس جمهور قیرقیزستان بودند. خبر اول کشته شدن 19 نفر را تایید میکرد. بعد از دقیقه ای طی مصاحبه با یکی از شاهدان تعداد کشته شدگان را 24 نفر اعلام کرد.

.امروز صبح که سر کار می رفتم خبر رادیو حکایت از این داشت که مخالفان حکومت را به دست خود گرفتند. باورم نمی شد. چقدر سریع. با خود گفتم ای کاش چنین اخباری را از ایران بشنویم. با خودم گفتم ای کاش ایران هم قیرقیزستان بود و یاد اون دوستم افتادم. اگر الان بود حتما می گفت که ای کاش قیرقیزستان بدنیا می آمد.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

«لوکه زاهیر» فروزان کردستان!

سبز باشید!

از ترجمه ی «جیگرت را بخورم» تا مارال!