در رابطه با افشاگری یک مقام دولتی
لابد شما هم این لطیفه رابه گونه ای شنیده اید. ولی بنده این را از زبان یک دوست تبریزی خود بطور دست اول شنیده ام که عینا نقل می کنم. ایشان می گفت: روزی تیم تراکتورسازی تبریز با یکی از تیم های دسته اول آلمان بازی دوستانه ای داشت. (البته که این اتفاق قبل از انقلاب افتاده بود که تیم های معروف فوتبال جهان تره ای برای فوتبال کشور ما خرد می کردند) در میان بازیگرهای تیم مقابل، «بکن بایر» ـ همان فوتبالیست مشهورـ هم حضور داشت. مربی تیم تبریز قبل از آغاز بازی، از خطر حمله ی «بکن بایر» برای بازیکن ها سخن می گوید و همه را موظف می کند که مراقب این بازیکن خوش تکنیک باشند. او همچنین از دفاع میانی خود «اولان علی» می خواهد که مامور و مسئول مستقیم شخص «بکن بایر» در هنگام حمله باشد.... بازی شروع می شود. اولان علی که از افتخار این ماموریت سر از پا نمی شناخت و با دلگرمی دادن های مربی که از کنار زمین گاه و بیگاه اسم او را بلند بلند فریاد می زد : «اولان علی، بکن بایری بوراخما!» چنان مراقب بکن بایر بود که اجازه نمی داد این فوتبالیست بنام تکان بخورد.
منتها اتفاقی که نباید بیافتد می افتد. اولان علی چنان غرق بکن بایر می شود که فراموش می کند چه به چه است! قبل از اینکه توپ به بکن بایر برسد اولان علی خود آنرا گرفته در نتیجه ی دست پاچه شدن ها به سمت دروازه ی خود شوت می کند. و در نتیچه ی اشتباه او، تیم ترکتور سازی گل اول را در همان دقایق اول دریافت می کند. مربی گر چه از اینکار پکر می شود ولی همچنان با شور و حرارت اولان علی را ندا می دهد که «بکن بایری بوراخما!» دقایقی بعد متاسفانه همان حادثه تکرارمی شود. توپ قبل از آنکه به بکن بایر برسد توسط اولان علی وارد دروازه ی خودی می گردد.و به این ترتیب قبل از اینکه بکن بایر فرصت یابد کاری کند، اولان علی چهار پنج گل حواله ی دروازی خودی می کند. آقای مربی که دیگر صبرش تمام شده بود، با اعصبانیت رو به اعضای تیم در میانه ی زمین کرده، فریاد کنان می گوید «بکن بایری بوراخبن، گده اولان علی نی یاپیشین!»
یعنی بکن بایر را وللش، این اولان علی را بچسبید!
***
حالا حکایت ماست. یادم می آید که در بحبوحه ی انقلاب برای حقانیت طلبی «انقلاب اسلامی»، کاریکاتوری منتشر شده بود که در آن دارایی های شخص شاه را جمع زده و رقمی بدست می داد که اگر آنرا بصورت سکه مثلا ده ریالی در می آوردی و کنار هم می چیدی اندازه ای به تو می داد که مسافت کره ی زمین تا کره ی ماه را پر می کرد!
اما هفته ی پیش یک آقایی به نام «عباس پالیزدار»، دست به ابتکار و افشاگری ای زد که نشان داد که اگریک مرد پیدا شود که دست به همین حسابگری دقیق زده و دارایی های حاکمان وقت جدید را که در نتیجه ی زحمت و تلاش بی وقفه آنها برای مبارزه با امریکا ـ بخوان بکن بایر ـ کاسب شده اند جمع بزند، آن وقت می بینیم رقم نجومی ای بدست می آید که باید به رقم دارایی های شاه گفت زکی! اگر رقم دقیقی از این رانت خواری و چپاول بدست داده شود و آنها را بصورت پول کاغذی در آورده و در کنار هم چیده شود، به گمانم همین مسیر زمین ـ ماه را می شود در چندین نوبت رفت و برگشت تجربه کرد!! من زیاد در «مسافر کشی» خبره نیستم اما مطمئنم که اگر یک سفینه ی «کرایه نمره شخصی» هم به همین منظور در نظر گرفته شود، کارش با این مسافرکشی «خط زمین ـ ماه» واقعا می گیرد! چرا که به گفته ی این آقای پالیز دار، فقط اسب های طویله خانم فائیزه هاشمی 80 هزارتومان هندوانه در روز می خورند!» نوش جانشان!
پالیزدارچنان از بالا کشیدن های میلیاردی این مقامات زبان به سخن می گشاید که انگار از نخود و کشمش سوغات مشهد حرف می زند. ولی آنچه که مهم است و باید به آن دقت کرد اینکه بنا به گفته رسانه ها از جمله رادیو فردا ایشان « دستکم ۵۰ تن از مقامات ارشد و روحانيان با نفوذ جمهوری اسلامی را با ذکر نام به «فساد اقتصادی»، «رانت خواری» و در برخی موارد به «فساد اخلاقی» متهم کرده است.» در لیست بلند بالای ایشان نام های معروف بسیاری دیده می شود. از جمله همین آقای آیت الله امامی کاشانی که مردم شریف ایران سالهاست هر هفته در پشت سر ایشان به اقامه ی نماز پر شکوه جماعت جمعه می ایستند.
این افشاگری را لطفا حوصله کرده و در یوتوب هم ببینید...
درافشاگری این مقام حکومتی که گفته می شود از دار و دسته ی رئیس جمهور است، نکته های نگفته ای هم پنهان است که نمی توان از کنار آن بسادگی گذشت. از جمله اینکه:یک ـ در مقایسه با بی عرضگی ی دولت اصلاح طلب آقای خاتمی که با وجود اینکه «هر 9 روز با یک بحران ـ قدرت موازی ـ مواجه» بود و هیچ غلطی هم نتوانست بکند و دریغ از افشای یک نام خشک و خالی، می بینیم احمدی نژاد و نزدیکان ایشان که چندی است از خرابکاری مافیای اقتصادی گله کرده و تهدید به افشای نام آنها کرده بودند، لااقل در این مورد به قول خود عمل کرده وچنین بنظر می آید که مصر است تا آنهایی را که گویا در مقابل سیاست اقتصادی دولت ایشان قرار گرفته اند از سر راه برداشته، و یا حداقل با افشای این نام ها آبروی ایشان را ببرند.
دو: رئیس جمهورفعلی و همراهان خط ایشان به هر منظوری تا آنجا ریسک را پذیرفته اند که با افشای نام بلندپایه ترین روحانیون نزدیک به خامنه ای از جمله ناطق نوری، کاشانی امامی و غیره و ورود به خطوط قرمز نظام، خود را همچون بنی صدردر معرض احتمال حذف شدن از گردونه ی قدرت قرار دهند.
سه ـ باید اینرا به بسیاری از نیروهای سیاسی تماشاچی اعلام کنم که از این «اولان علی» ها در این مملکت بسیارند. آقایان اپوزیسیون نباید هوش و هواسشان را آنقدر به حمله ی امریکا ـ بخوان بکن بایرـ بدهند که از خسارت هزار بار ویرانگر تر از حمله ی بیگانگان، یعنی رانت خواری خودی ها غافل بمانند. این افشاگری بی سابقه نشان می دهد که اختلافات درون حکومت وارد مرحله تازه ای شده است. این موج می تواند بسیاری از مصلحت طلبان ـ یا به اصطلاح اصلاح طلبان حکومتی را نیز با خود ببرد.
منظورم این است که اگر یکی مثل پالیزدار از جناح رئیس جمهور پیدا شده که می گوید «امریکا نی بوراخ، اولان علی لری یاپیش!» باید آنرا مغتنم شمرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در این مورد مقاله ی در خوری از اعلمی را بخوانید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر