ای کاش مستقل نبودیم!

سریع قضاوت نکنید و مرا ایادی وابسته به استکبار نخوانید! 32 سال پیش ما نسل جوان که به خیابانها ریخته، خواهان سقوط «رژیم وابسته» ی شاه شده و «استقلال» را برای ایران می خواستیم خیلی هم افتخار می کردیم. شاید شما هم در این همصدا باشید که اگر همه چیز دروغ باشد، «استقلال» تنها شعار اصلی دوران انقلاب بود که جامه ی عمل پوشید. امروز کمتر کسی پیدا می شود که مدعی شود ایران یکی از مستقل ترین کشورها در دنیا نیست. و یا مثلا سیاست کلی و جاری کشور نه در تهران، بلکه در واشنگتن یا لندن پایه ریزی می شود.

اما اجازه دهید یک اعتراف کوچکی بکنم: آقا جان از این عمل پشیمانم! راستش می خواهم اعتراف تر بکنم: ای کاش هرگز مستقل نمی شدیم! اصلا ولم کنید راحت اعتراف کنم که: «وابستگی» بهتر از «استقلال» است! آقا جان رک و راست: اصلا «وابسته» بودن یک رژیم نعمتی است! اصلا من نمی فهمم کی گفته که باید مستقل بود؟ مگر ارزش و اعتبار یک کشور به مستقل یا نبودن آن است؟ کشورهای دنیا و از جمله اروپایی ها که با اعتبارترین در دنیا هستند هر روز تلاش گسترده ای بکار می بندند که بیشتر به هم وابسته شوند. یعنی ما از آن ها بیشتر می فهمیم؟

وقتی خوب نگاه می کنم می بینم که طی این سالها همین «استقلال» عاملی بود برای ایجاد محرومیت. برای خفه خون گرفتن. عاملی بود برای سرکوب و حذف مخالفین. هر کس که دهان به انتقاد از حاکمان می گشود مُهر «عامل و ایادی خارجی» بر پیشانی او زده می شد. حتی این روزها هم که جنبش اعتراضات جوانان تحت عنوان جنبش سبز اوج گرفته، رژیم از آن به عنوان «فتنه» که خب از طرف «دشمنان» طراحی شده نام می برد. یعنی به خطر افتادن استقلال کشور! دیگر هیچ تردیدی نیست که «استقلال» در این مملکت چتری بوده و هست برای حمایت و بازتولید استبداد و دیکتاتوری. به عبارتی «استقلال» حیاط خلوتی حاکمانی است که می خواهند مملکت را دور از چشم این و آن و این حق و آن حق نگه داشته و بچاپند.

انصافا با نگاهی به تحولات اخیر در خاور میانه می بینیم کشورهای «دیکتاتوری وابسته» موضع مهربانانه تر و شکننده تری داشتند تا کشورهای «دیکتاتوری مستقل!» این «کشورهای وابسته» بودند که ملاحظات وابستگی را در نظر گرفته و برای اینکه احساسات جهان خارج را جریحه دار نکنند در سرکوب اعتراضات تردید به دل راه دادند. رژیم تونس، مصر و این اواخر بحرین که به پیروی از ملاحضات وابستگی خود به غرب از جمله امریکا به مخالفین خود اجازه دادند تا بر سر میز مذاکره بنشینند. اصلا چرا راه دور می رویم حتی محمد رضا شاه هم به خاطر همین ملاحظات«وابستگی» صدای انقلاب ما را شنید.

اما نگاه کنید به ایران اسلامی، یا لیبی. دو کشور مستقل که هیچ تردیدی در استقلال شان نیست. چطور دستگاه سرکوب آنها فعال است و هیچ ملاحظاتی نسبت به رعایت حقوق بشر و قوانین انسانی ندارند.

بنابر این دعای بی موردی نیست که آرزو کنم ای کاش ما هم یک رژیم وابسته ای داشتیم، تا حداقل می توانستیم نفسی بکشیم.

نظرات

  1. خوشحالم که موسیقی وبلاگم تو رو به روزهای دور برد هم شهری. من هم شمالی ام و گیلک. زنده باشی در نروژ.
    سلام مختار.

    پاسخحذف

ارسال یک نظر

پست‌های معروف از این وبلاگ

«لوکه زاهیر» فروزان کردستان!

سبز باشید!

از ترجمه ی «جیگرت را بخورم» تا مارال!