پست‌ها

نمایش پست‌ها از آوریل, ۲۰۱۴

چرا محبت می کنیم؟

تصویر
تو خونه نشسته بودم و برای امتحان می خوندم.  ناگهان زنگ در خورد. به ساعت نگاه کردم. 11 بود.  منتظر کسی نبودم! از پنجره سرک کشیدم. همسایه مون بود. همسایه ی پاکستانی تبارمون. درست نمی شناختمشون.  کمتر از یکسال می شه که خونه ی بغلی ما رو خریده اند  و ما همسرپایی هر از گاهی سلام و علیکی کرده بودیم . خب ... اینجا کمتر معمول هست که همسایه ت درتو بزنه و حال و احوالی بپرسه. مگه اینکه موضوع خاصی در میون باشه.   اتفاقا دیروز هم درست موقعی که داشتم تمرین موسیقی می کردم زنگ در خورد.   همین آقای پاکستانی بود. راستش کمی ترسیدم. شاید صدای موسیقی م بلند بوده. ولی ایشون فقط یک سوال داشت. مثل امروز... با این تفاوت که امروز خیلی عادی در رو باز کردم. ـ بله؟    ـ ببخشید می خواستم بپرسم شیر دارین؟  تعجب کردم.  شیر؟ همین شیر خوردن؟  ـ بله.  راستش مدتها بود ... یعنی دقیقا از ایران که خارج شده ام، تا حالا با چنین سوالی از طرف همسایه یا هر کسی مواجه نشده بودم. تو ایران  قرض گرفتن و از این حرفها داب بود ولی اینجا ... !!!   با خوشرویی گفتم: متاسفانه نه ...  کمی گرفته شد. گفت: