نقش و کاربرد مذهب در مدارس نروژ



فرانسه و امریکا، تنها کشورهایی در دنیا هستند که مدارس لائیک ـ غیر دینی ـ داشته و آموزه ها و مراسم دینی جایگاهی در دروس و برنامه های آموزشی آنها ندارد. در نروژ دین یک امر خصوصی محسوب شده، و تبلیغ آن در حوزه ی عمومی بر خلاف قانون می باشد. اما هر از گاهی تفکیک این حوزه ها مخصوصا موقعی که آئین های دینی به بخشی از عادات و عنعنه ها یا به عبارتی به «سنت» tradisjon مردم میزبان تبدیل می شود، دشوار می گردد. مدارس نروژ با وجود آنکه 120 سال است استقلال و جدایی خود را از کلیسا اعلام کرده و امروزه گامهای مهمی را در فرآیند تکاملی خود برای ارائه ی مدل های «مدارس چند فرهنگیflerkulturellskole »، «چند ملیتیfleretniske skole» و «چنددینی flerreligiøse skole» طی کرده ولی هنوز نمی توان به صراحت ادعا کرد که به این مقصد نائل آمده و از قید و بند آئین های مذهبی خلاص شده است! چرا که بسیاری از سنت های tradisjoner موجود از قبیل ایام مبارک høgtider، کریسمس Jul، عید پاک Påske، غسل تعمید konfirmasjon پیشینه ی خود را از دین مسیحیت گرفته جایگاه ویژه ای در فرهنگ مردم نروژ داشته و تبدیل به آداب و رسوم آنها شده است.

ماه دسامبر یکی از ماههایی است که با نزدیک شدن به کریسمس، چنین آیین هایی به گونه ای سنتی سایر برنامه های عادی مدرسه را تحت الشعاع قرار می دهد. گر چه بسیاری از این رسومات بار مذهبی نداشته و برای غیر مسیحیان هم خوشایند است، ولی به هر حال این گروه اقلیت دینی را دچار چالش هایی در رابطه با برگزاری این مراسم می کند. مخصوصا مسلمانهای معتقد را. مراسم شمع افروزی، خواندن سرود های کریسمس و تمرین آنها، راه اندازی تئاتر هایی با مضمون دین مسیحیت (مراسم سانتا لوسیا، تولد عیسی مسیح)، باز خوانی داستانهای بروجک ها ـ Nisse ، از جمله فعالیت هایی است که در این ماه پر رنگ می شود. godstjeneste یا «کارهای خداپسندانه» نیز یکی از آئین هایی ست که در آن دانش آموزان شرکت می کنند. این کارها عبارتند از اجرای سرود در خانه ی سالمندان یا بیمارستان، و شرکت در مراسم مذهبی کلیساها. البته این به این معنا نیست که انجام این مراسم برای شاگردان پیرو سایر ادیان اجباری می باشد. هر یک از این دانش آموزان می توانند به انتخاب خود ـ یا پدر و مادر ـ ساعات مورد نظر را به کارهای دیگر در مدرسه بپردازند که به آن vinterglede ـ که شامل نقاشی، کاردستی و درست کردن کارت تبریک می باشد، گویند. در هر صورت نمی توان این فعالیت ها را نیز جزو ساعات عادی آموزش به حساب آورد.
با توجه به این فرآیند، لازم دیدم نگاهی گذرا داشته باشم به تاریخچه ی مدارس نروژ و تمرکز خاصی روی «درس دینی» انجام داده، سیر تکاملی این درس، و جایگاه و وزن واقعی آنرا در بین سایر دروس و برنامه ی کلان آموزشی مورد ارزیابی قرار دهم. امیدوارم این سطور مورد توجه پدر و مادر هایی که فرزندانشان در مدارس نروژ درس می خوانند، قرار گیرد. علاوه بر آن این نوشته گامی باشد برای شناخت سیستم آموزشی یکی از پیشرفته ترین کشورهای جهان. طبیعتا من به ارزشگذاری یا داوری موضوع نمی پردازم، فقط مستندهای تاریخی را ارائه می دهم.


از مدارس کلیسایی تا مدارس پلورال یا کثرت گرا
1739مدارس کلیسایی یا kirkeskole
تا قبل از سالهای 1739 مدارس نروژ در اختیار کلیسا بوده و در آن فقط فرامین مذهبی آموزش داده میشد. از این رو دوره ی 1739 تا 1889 را دوره ی «مدارس کلیسایی یا Kirkeskole» گویند که انجیل و دین مسیحیت از رئوس دروس بوده و کلاسها دو بار در هفته برگزار می شدند. دوران ابتدایی 5 سال و سن آغاز مدرسه هفت سالگی بود. یادگیری بسیاری از آئین دینی از جمله «آموزش تعمید یا Dåpsundervisning» برای شاگردان امری اجباری محسوب می شد. در بعضی از روستاها مدارس ثابتی نبود. بلکه کشیش ها وظیفه داشتند با انتخاب محلی موقتی به تربیت دانش آموزان خود بپردازند. از این رو همه از امکان باسواد بشدن هره مند نمی گردیدند.
اوایل قرن هجدهم باد تحولات اروپا به سوی نروژ هم وزیدن گرفت. دوران رنسانس بسر آمده بود و آغاز دوران روشنگری باعث شد تا نگاهها به سوی علم بیشتر تمرکز پیدا کند و «دانش مداری» به یک پرنسیب ارزشی در جامعه تبدیل شود. مدارس کلیسایی قادر نشدند در برابر تغییرات شگردی که با درک نوین از سایر علوم طبیعی و اجتماعی از جمله «انسانگرایی مدرن» همراه بود، خود را وفق دهند. بدین ترتیب کم کم پای دیگر رشته های علوم نیز علیرغم مخالفت کلیسا به مدارس کشیده شد. به دنبال این تحولات دولت کوشید تا اهمیت بیشتری به مدارس به عنوان انستیتوها و سازو کارهای مهم برای آینده ی جامعه بدهد.

Krike og samfunnskole 1827 یا مدارس کلیسایی و اجتماعی
در سال 1827 kirkeskole به «مدارس کلیسایی و اجتماعی» ”Kirke- og samfunnskole” تغییر نام داده و قوانین متعارف تری در رابطه با مدارس و برنامه ی آموزشی وضع شد. رشته های دینی، روخوانی، سرود جزو درس های اجباری و درسهایی از قبیل «ریاضی» نیز وارد حوزه ی آمورشی گردید. در این مدارس علاوه بر خواندن، نوشتن نیز اهمیت ویژه ای یافت. افزون بر این فعالیت های عملی از قبیل کارهای دستی و هنری، کشاورزی و روش نگه داری حیوانات اهلی نیز جزو برنامه ی آموزشی گردید.

1860 ـ Landsallmueskole مدارس ملی
در سال 1860، مدارس کلیسایی و اجتماعی تبدیل به «مدارس ملی» یا landsallmueskolen شد. در این زمان بود که کتابهای درسی تولید و نشر یافته و در امر آموزش مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس این قوانین جدید، رشته های درسی جدیدی از جمله «تاریخ»، «جغرافی و زیست شناسی»، کار دستی و هنر، ورزش و نقاشی وارد برنامه ی آموزشی گردید.

Borgerlige folkeskole1889 یا مدارس مدنی
«مدارس مدنی یا Borgerlige folkeskole tid» نامی بود که در سال 1889 به مدارس دادند. به عبارتی می توان گفت که این دوران پایان دوره ی مدارس مذهبی یا مسیحی به شمار میرود. درس مسیحیت از درس اصلی به یک درس معمولی تنزل یافته و 20 تا 30 درصد زمان دروس مدرسه را به خود اختصاص می داد.
در سال 1920 قوانین «مقررات واحد یا enhetsskoleprinsippet» به مدارس ابلاغ شد. بر اساس این مقررات همه ی شهروندان اعم از ثروتمند و فقیر در برابر قوانین مدارس چه خصوصی و چه عمومی یکسان بودند.

1939 تدوین برنامه ی آموزشی Normalplanen
در سال 1939 همه ی مدارس موظف بودند تا از «برنامه معمولی آموزش یا Normalplanen» پیروی کنند. برنامه های آموزشی «چهارچوب و مضمون دروسی را که باید دانش آموزان مورد استفاده قرار می دادند تعیین می کرد. در این پلان، دوره ی مدرسه را به : دوران ابتدایی یا Grunnskole، که 7 سال بوده، دوره ی متوسطه یا Ungdomsskole، و دبیرستان یا videregående که هر کدام سه سال بودند تقسیم می کرد.
در سال 1969 Grønnskoleloven یا قوانین مدارس ابتدایی تغییراتی را در برنامه های مدارس اعمال کرد. از جمله برای حفظ حقوق دیگر اقلیت های دینی، درس های اجباری آموزش تعمید حذف گردید. مباحثی از قبیل «بینش انسانی»، «آزادی انتخاب دین»، «اخلاق جامعه» و مفاهیمی از این دست وارد دروس مدارس گردید.

KRL درسی تازه
در برنامه ی آموزشی 1974 Mønsterplan درس «مسیحیت» kristendomskunnskap به درس «مسیحیت و بینش انسانی kristendomsfag og livssynsfag » تغییر نام داد. 13 سال بعد در برنامه آموزشی 1987 Mønsterplan موضوعاتی در رابطه با «بینش انسانی و اخلاق» جای بیشتری باز کرد. بینش انسانی یا Livssynskunnskap برای دانش آموزانی بود که عضو «کلیسای نروژ» Den norske kirke نبودند. در ضمن برای رعایت یک جامعه «کثرت گرا یا پلورالیستیک» باید تغییراتی در درس دینی داده می شد. به همین رو رفرم هایی در سال 1997 روی داد. بر اساس این رفرم نام درس «مسیحیت» Kristendomsfaget به Kristendom, religion og Livssyn (KRL) (مسیحیت، دین و بینش زندگی) تغییر نام داد.

RLE جایگزینی برای KRL
جالب است بدانید این رفرم، نتوانست خواست بخشی از اقلیت های دینی مقیم نروژ را برآورده کند. در سال 2002 شکایتی از طرف سه خانواده ی مسلمان به کنوانسیون کودکان در سازمان ملل تقدیم شد. در این شکایت عنوان شد که بچه های غیر مسیحی، هم به همان اندازه از حقوقی دارا هستند تا آموزش های پایه ای را نسبت به دین و فرهنگی که به آن تعلق دارند، ببینند. بر اساس رای این کنوانسیون، دولت نروژ موظف شد تا نسبت به تامین حقوق اقلیت های دینی در کتاب های درسی اقدام کند. به عبارتی اگر در مدرسه ای فقط یک نفر پیدا می شد که دینی غیر از مسیحیت داشت، باید ملاحظات لازم برای او به عمل می آمد.
در اینجا شاید بد نباشد آمار جمعیت نروژ و ترکیب اعتقادات آنها را بدانید تا ببینیم چطور این مملکت کوچک نسبت به حقوق دیگر اقلیت ها و دین و اعتقاداتشان احترام قائل است. طبق آمار سال 2007 از 4.681.411 نفر جمعیت نروژ 4.087.000 نفر مسیحی هستند، که نام بخش اعظم آنها در «کلیسای نروژ» ثبت شده است. به عبارتی تقریبا همه ی نروژی ها مسیحی اند. بقیه گروههای دینی مقیم نروژ هم به این ترتیب ثبت شده اند:
ـ مسلمانها 72 000
ـ بوداها 10 000
هندو ها 3 700
سیک ها 2 200
یهودی ها 900
لازم است بدانید که Uuman-Etisk Forbundet (HEF) که یک جمعیت اخلاقی ـ بشری در نروژ است 76 000 عضو دارد.
بدین ترتیب وزارت علوم نروژ دست به تغییراتی در این درس زد. و در سال 2007 درس دین مسیحیت و بینش انسانی KRL تبدیل شد به RLE که مخفف Religion, Livssyns og Etikk به معنای «دین، بینش زندگی و اخلاق» می باشد. این درس جدید با این هدف در میان درسها گنجانده شد تا این امکان را به همه ی دانش آموزان مدارس بدهد، تا با پایه های ادیان مختلف آشنایی پیدا کرده و به نوعی تمرین در زمینه «تولرانسه یا تحمل عقاید دیگران» داشته باشند. بدین ترتیب دانش آموزان نروژ نه تنها در باره مسیحیت یاد می گیرند، بلکه در باره ی اسلام، یهودیت، بودا، هندو و بسیاری از بینش های انسانی ـ بی دینی ـ نیز آموزش می بینند.


کتاب درسی RLE که دانش آموزان راجب هندوها می خوانند.

کتاب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منابع: جزوه های مختلف درس دانشگاهی مربوط به رشته ی RLE


نظرات

  1. مرسی از مقاله جالب و خواندنی..تا زمانی که مذهب امری خصوصی در زندگی انسانها بازی کند و برای دیگری با عقاید متفاوت احترام قائل باشد قابل احترام است.و جالبه که من بعد از سالها اقامت در نروژ هنوز مراسم عذاداری مذهبی ندیده ام و بیشتر مثل ایام یول با شادی توام است..مجددا مرسی

    پاسخحذف

ارسال یک نظر

پست‌های معروف از این وبلاگ

«لوکه زاهیر» فروزان کردستان!

سبز باشید!

از ترجمه ی «جیگرت را بخورم» تا مارال!