رقص پاییزی


دارم با پاییز می رقصم،
با زمزمه هایش
وقتی که در میان درختان می پیچد...
و به یاد می آورم که
این برگهای زرد و نارنجی،
که چنین بی طاقت بر روی زمین می ریزند،
روزگاری سبز بودند،
و روزگاری سبز خواهند شد...



2011-10-09

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

«لوکه زاهیر» فروزان کردستان!

سبز باشید!

از ترجمه ی «جیگرت را بخورم» تا مارال!