Nabovarsel تجربه ای از کولتور نروژی!




چندی پیش در صندوق پستی منزل خود نامه ای بدون پاکت دریافت کردیم از یکی از همسایه های پایینی ما، که برای مان جالب بود. یک Nabovarsel! نمی دانم باید آنرا چطور ترجمه کنم. چرا که معادل فارسی برای این کلمه ی ترکیبی نداریم. (Nabo= همسایه و Varsel= تذکر) و اگر بخواهیم آنرا تحت الفظی معنا کنیم می شود: «تذکرات همسایه ای» یا «پیشنهاد همسایه ای» یا چه می دانم یک چنین چیزی! چرا که اصلا در فرهنگ و تاریخ ما «چنین نامه هایی» وجود ندارد.
در این نامه همسایه به ما اطلاع می دهد که حدود سه ماه دیگر قرار است جشنی در خانه ی او برپا شود بنابر این بهتر است ما خودمان را آماده کنیم. اما نه برای شرکت در جشن بلکه برای عدم شرکت! من از این نامه نوعی احترام به حقوق همسایگی نیز تعبیر میکنم و آنرا نمودی از یک فرهنگ مدرن غربی می دانم. موقعی که هیچ «آشنایی شفایی» به عبارتی هیچ ارتباطی بین همسایه ها در کار نیست نامه و ایمیل تبادلات را انجام می دهد. بنابر این شما را به متن این نامه جلب می کنم که بیشتر مطلب دستگیرتان شود:

«دختر جوانی در خیابان [...] بهار امسال سی سالگی خود را پر می کند، از این رو تصمیم دارم که روز شنبه 24 مه عده ای از جوانها را دور خود جمع کنم.

همه چیز در هوای آزاد خواهد بود. بنابر این امکان ایجاد سر و صدا در هنگام شب و یا نصف شب وجود دارد.

به همین خاطر پیشنهاد من به آنهایی که بچه های کوچک دارند، یا اینکه از موسیقی و جشن زیاد خوششان نمی آید این است که به کلبه های استراحت خود سفر یا که در نزد دوستان خویشان دور از خانه سپری کنند. چرا که مطمئنا صدای بلند موزیک، خنده و شوخی های ما آنها را آزرده خاطر خواهد کرد.

با احترام فراوان ـ
از طرف کسی که هنوز سی سالش را تمام نکرده است.

(لازم به یاد آوری است که در نروژ جشن گرفتن تولدهایی که سال آنها رقم صفر دارد مثل 20، 30، 40 یا 50 سالگی و غیره، خیلی پر طمطراق است)

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

«لوکه زاهیر» فروزان کردستان!

سبز باشید!

از ترجمه ی «جیگرت را بخورم» تا مارال!