آهنگی که مسیر مرا عوض کرد



شاید باید به این حرف فروغ باور داشت که تنها صداست که می ماند. و من امروز به طور اتفاقی که دنبال یک آهنگ آذری برای یکی از دوستان در یوتوب بودم به این «صدا» برخوردم که همه چیز را برایم زنده کرد. 
من سال دهم دبیرستان بودم. همه چیز فرق می کرد. آن موقع تازه موزیک را شروع کرده بودم و «ملودیکای شلنگی» می زدم. کمی بعدتر تصمیم گرفتم «کیبرد» ـ که آن موقع ارگ می گفتیم ـ بخرم تا پیشرفت کنم. اما بودجه ام نرسید. ناگزیر از خرید آکاردئون شدم. و آکاردئون شد مونس من ... و این باعث شد تا موسیقی آذری را فرا گرفته و تمرین کنم. آن موقع هیچ منبع خاصی برای این کار نبود. تنها منبع ما «رادیو» بود. در شمال ایران «آراز رادیا» یا همون رادیو ارس و رادیو باکو تنها رادیوهایی بودند که می توانستی موسیقی اذری را بشنوی. 

و من در آن ایام معتاد رادیو شدم. درست مثل فیس بوک. در یکی از این روزها آهنگی به نام «سونا بولبول‌لر» از رادیو باکو یا آراز پخش شد. باور کردنی نبود که کسی بتواند چنین حنجره ای داشته باشد. این آهنگ را ضبط کردم. بعد متنش را به روی کاغذ آوردم. و با برادرم به تمرین پرداختیم.... نام خواننده ی این آهنگ «غدیر رستم اوف» بود. 
اما این آهنگ زندگی مرا دگرگون کرد. از آن به بعد این موسیقی بخشی از من شد. بخشی از زندگی ام و من تا امروز هیچ چیز را با آن جایگزین نکرده ام. 
.... از آن روز سالها می گذرد. ولی جالب است بدانید من هرگز چهره ی این خواننده را ندیده بودم. فقط صدایش را از اندرون تحسین می کردم .... امروز در این جستجوی یوتوب به همین آهنگ سونا بولبول‌لر برخوردم. اجرای زنده در هوای آزاد ... و بعد از گذشت سالها این صدا را با چهره ای که هرگز فکر نمی کردم این باشد، شنیدم و دیدم. 
(اگر می خواهید فقط ویدئو را ببینید لطفا صدای موزیک سایت را ببنیدی ـ در سمت چپ)
https://www.youtube.com/watch?v=GNEW9MmizaQ




نظرات


  1. ياد جواني بخير انقدر باس خوش شانس ميبوديم كه دريا كولاك نباشه كه اين اهنگها رو از راديو باكو گوش ميداديم ،،، ناز نفس رستم خان
    مراد

    پاسخحذف

  2. مختار گرامی چه حکایت جالبی ...اینکه صدائی بخشی از زندگی‌ آدم شود و زندگی‌ را دگرگون کند خیلی‌ به یاد ماندنی است . درست مثل کتاب‌های هرمان هسه که در ایام نوجوانی تاثیر خاصی‌ روی من گذاشت . مرسی از اینکه با ما تقسیم کردید این خاطره را
    سایه

    پاسخحذف

  3. انتخاب آکاردئون هم خیلی‌ به جا بود به خوبی‌ از عهده آن ٔبر آمدید شاید ۲ سال پیش بود که به سوئد تشریف آوردید و در گوتنبرگ افتخار شنیدن ساز زیبای شما رو داشتم .
    سایه

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. بله کاملا به یاد دارم سایه جان ... ممنون از لطف شما ...

      حذف

ارسال یک نظر

پست‌های معروف از این وبلاگ

«لوکه زاهیر» فروزان کردستان!

سبز باشید!

از ترجمه ی «جیگرت را بخورم» تا مارال!